(:Gone:) Part7
+ : ا/ت
- :بله
+ : واقعا ممنون امشب خیلی بهم خوش گذشت واقعا از ته وجودم خوشحال بودم
- : کاری نکردم خوشحالی تو واسم در اولویته😊
+ :😊 خب از اونجایی که من فقط دوتا اتاق دارم و فقط یکیشون تخت و ... داره باید پیشم بخوابی من رو کناپه میخوابم تو رو ی تخت
- : نه روی کاناپه اذیت میشی
+ : با اینکه کنارت بخوابم مشکلی نداری ؟
- : عا خب راستش نه (معذب)
اونا روی یک تخت خوابیدن اما بافاصله
(صبح ا/ت ویو)
صبح چشمامو باز کردم که با صورت کیوت و غرق در خواب کوک مواجه شدم
و چند دقیقه محو صورتش شده بودم که چشماشو باز کرد
+ : صبح بخیر ☺
- : صبح بخیییییر😊
(یک هفته بعد )
کوک ویو
ا/ت بهترین موجود روی زمینه و البته اعجوبه هم هست گاهی شیطنت میکنه ( اون شیطونی نه منحرفا کخ ریختن)
و گاهی هم خودشو لوس میکنه 😅
خیلی پر انرژی و بازیگوشه
حس میکنم دوسش دارم
شاید اون بتونه زندگیمو زیرورو کنه
فردا بهش میگم( ا/ت وقتی جونگ کوک حالش بهتر شد رفت خونش)
(بعد از ظهر)
کوک زنگ میزنه به ا/ت
+ :الو
- : سلاممممممم
+ : سلام😊
- : چطوری
+ : خوبم تو خوبی
- : اوهوم
+ : میگم ا/ت میشه امروز بیای به کافه میونگ (یه چیزی از خودم درآوردم)
- : عاامم بااااشه
+ : عالیه پس ساعت 5 میام دنبالت اوکی بای
- : بایییی
(ا/ت ویو)
خب ساعت 4 پس رفتن یک دوش 30 مینی گرفتم موهامو خشک کردم حالت دادم ریختم دورم و یک کت دامن نسکافه ای با یک لباس جذب مشکی پوشیدم که کوک پیام داد دم دره رفتم بیرون دیدم بله بیرونه پس رفتم سوار شدم توی راه هیچی بینمون ردوبدل نشد تا رسیدیم کافه
کوک یک قهوه سفارش داد
من یک چیز کیک با کاپوچینو سفارش دادم که جونگ کوک بحث رو شروع کرد
+ : ا/ت!
- : جانم
+ : یه چیزی میخواستم بگم
- :گوش میکنم
+ : خب راستش ...............................
******************************************************
توی خماری بمونین فعلا
- :بله
+ : واقعا ممنون امشب خیلی بهم خوش گذشت واقعا از ته وجودم خوشحال بودم
- : کاری نکردم خوشحالی تو واسم در اولویته😊
+ :😊 خب از اونجایی که من فقط دوتا اتاق دارم و فقط یکیشون تخت و ... داره باید پیشم بخوابی من رو کناپه میخوابم تو رو ی تخت
- : نه روی کاناپه اذیت میشی
+ : با اینکه کنارت بخوابم مشکلی نداری ؟
- : عا خب راستش نه (معذب)
اونا روی یک تخت خوابیدن اما بافاصله
(صبح ا/ت ویو)
صبح چشمامو باز کردم که با صورت کیوت و غرق در خواب کوک مواجه شدم
و چند دقیقه محو صورتش شده بودم که چشماشو باز کرد
+ : صبح بخیر ☺
- : صبح بخیییییر😊
(یک هفته بعد )
کوک ویو
ا/ت بهترین موجود روی زمینه و البته اعجوبه هم هست گاهی شیطنت میکنه ( اون شیطونی نه منحرفا کخ ریختن)
و گاهی هم خودشو لوس میکنه 😅
خیلی پر انرژی و بازیگوشه
حس میکنم دوسش دارم
شاید اون بتونه زندگیمو زیرورو کنه
فردا بهش میگم( ا/ت وقتی جونگ کوک حالش بهتر شد رفت خونش)
(بعد از ظهر)
کوک زنگ میزنه به ا/ت
+ :الو
- : سلاممممممم
+ : سلام😊
- : چطوری
+ : خوبم تو خوبی
- : اوهوم
+ : میگم ا/ت میشه امروز بیای به کافه میونگ (یه چیزی از خودم درآوردم)
- : عاامم بااااشه
+ : عالیه پس ساعت 5 میام دنبالت اوکی بای
- : بایییی
(ا/ت ویو)
خب ساعت 4 پس رفتن یک دوش 30 مینی گرفتم موهامو خشک کردم حالت دادم ریختم دورم و یک کت دامن نسکافه ای با یک لباس جذب مشکی پوشیدم که کوک پیام داد دم دره رفتم بیرون دیدم بله بیرونه پس رفتم سوار شدم توی راه هیچی بینمون ردوبدل نشد تا رسیدیم کافه
کوک یک قهوه سفارش داد
من یک چیز کیک با کاپوچینو سفارش دادم که جونگ کوک بحث رو شروع کرد
+ : ا/ت!
- : جانم
+ : یه چیزی میخواستم بگم
- :گوش میکنم
+ : خب راستش ...............................
******************************************************
توی خماری بمونین فعلا
۶.۸k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.