نمی دانم چه مرگش شده

.
نمی دانم چه مرگش شده!
این روزها،
هی میلرزد
وقتی صبح
با صدایی بیدار می شوم و
میدوم سمت پنجره
زنِ همسایه کیف شوهرش را گرفته و مَرد،
پاشنه ی کفشش را بالا میکشد...
کیف و آغوش را با هم میدهد
بی انصاف میلرزد
میلرزد!

وقتی ظهر
میروم برایِ خودم سیگار بگیرم
و کنج غربتِ پارک دودش کنم
زن، شامی اش را لقمه میکند و مرد
برایش نوشابه باز میکند...
خنده هایشان کفترها را میپراند
بی انصاف میلرزد
میلرزد!

وقتی شب
خودم را به رخوت کاناپه تکیه میدهم
هی کانال عوض میکنم
هی زن نگاهش در نگاهِ مرد گره می خورد و
هی مرد گره را کور میکند و
هی کارگردانِ لعنتی کات نمیدهد
بی انصاف میلرزد
میلرزد!

تنها که باشی
دلت حتی
از دیدن یک " جفت " کفش هم،
میلرزد!
دیدگاه ها (۳۸)

#جانخوب گوش کنشعرهایم به خس خس افتاده استهوس دیدنت که به سر ...

#چشمهایشاین روزها همه بیزینس میکنندبرای بقا می جنگندسرمایه گ...

یک روز همه چیز را به تو خواهم گفت .....میدانی چرا ؟چون فقط ت...

💜 اینجا دلت واسم تنگ شده بود...اینجا سرما خورده بودی....اینج...

صحنه,پارت یازدهم

صحنه پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط