تو را ای جانِ جان سنجیده بودم
تو را ای جانِ جان سنجیده بودم
میان باغِ گُلها چیده بودم
خودم دیدم شکوفا بودی ای گل
به زیر شاخه ات خوابیده بودم
نشاندی بر سرم تاجِ محبّت
تو را بذرِ وفا پاشیده بودم
فشاندم گیسِ تو بر روی شانه
دو خرمن موی تو تابیده بودم
نهان گشتی به ناگه مرغ وحشی
به هر ساز دلت رقصیده بودم
شبم پایان و دادِ بیوفائی
نگو سیّد بخوابش دیده بودم
میان باغِ گُلها چیده بودم
خودم دیدم شکوفا بودی ای گل
به زیر شاخه ات خوابیده بودم
نشاندی بر سرم تاجِ محبّت
تو را بذرِ وفا پاشیده بودم
فشاندم گیسِ تو بر روی شانه
دو خرمن موی تو تابیده بودم
نهان گشتی به ناگه مرغ وحشی
به هر ساز دلت رقصیده بودم
شبم پایان و دادِ بیوفائی
نگو سیّد بخوابش دیده بودم
۷.۲k
۰۶ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.