p31
شوگا:عهههه
جیمین:شوخی شوخی ...بیاین یکیتون رو مبل دوتامونم رو زمین
شوگا:من بزرگم باید رو مبل باشم
جیمین:ایششش باشه
(صبح)
از زبان کوک مامان بابام گفتن که نامزدم رو بیارن اونا نمیدونن نامزدم کیه ...باید یکی رو پیدا کنم...اما کی...
که جیرال زنگ میزنه
کوک:.....چرا که نه
کوک:علو؟
جی:سلام استاد میگم
کوک:یه لحظه(میره بیرون)
کوک:جیرال بهت نیاز دارم
جی:جان؟
کوک:همین الان بهت ادرس رو میفرستم زود خودت رو برسون خب؟
جی:ها؟چشم
کوک:افرین خدافظ
از زبان جی:کوک بهمگف خودمو زود برسونم حتما خیلی بهم نیاز داره رسیدم به خونش که یه خدمتکار درو باز کرد
خدمتکار:سلام خا...
کوک:بیا تو(از دستش میگیره)
کوک:بیا اتاق...
جی:اوک..
کوک:ببین جیرال تو باید الان نقش نامزدمرو بازی کنی مامان و بابام(همچی رو توضیح میده)
جی:امکان نداره
جی:اصلا امکا...
که با قرار گرفتن لبای کوک رو لباش ساکت میشه
بعد چند ثانیه ولش میکنه
جی:است. است..استاد چه کار کردی...
کوک:مامانم رو دیدم متاسفم
جی:اخه استاد این...اولین بوسم بود
کوک:....متاسفم...فقط برای یک ماه فقط یک ماه نامزدم شو بعدش من از باشگاه هم مجبورم برم
جی:چ چرا؟
کوک:میخوام از اینجا برمبه استرالیا دیگه بسمه تو کره موندن🙂
جی:نه استاد...من نامزد گلابیت میشم ولی نرو لطفا
کوک:متاسفم جیرال
پدر کوک از پایین:کوککککک نمیخوای نامزدت رو بیاری
کوک:داریم میایم
جی:کوک دستم رو گرفت و منو کشوند پایین
مادر:واو!.....خیلی...خوشگله
جی:واهاهای خیلی ممنون
پدرت:سلیقت خیلی خوبه پسرم
کوک:مرسی...بابا
جی:ایوای...نه
کوک چیشد؟
جی:وضعیت قرمز شد ...
شرطا:
کامنت:۳۰
پارت قبلی:۵۵
این پارت:۵۵
خیلی ممنونم ازهمتونننننن عاشقتونمممم😘😘😘
جیمین:شوخی شوخی ...بیاین یکیتون رو مبل دوتامونم رو زمین
شوگا:من بزرگم باید رو مبل باشم
جیمین:ایششش باشه
(صبح)
از زبان کوک مامان بابام گفتن که نامزدم رو بیارن اونا نمیدونن نامزدم کیه ...باید یکی رو پیدا کنم...اما کی...
که جیرال زنگ میزنه
کوک:.....چرا که نه
کوک:علو؟
جی:سلام استاد میگم
کوک:یه لحظه(میره بیرون)
کوک:جیرال بهت نیاز دارم
جی:جان؟
کوک:همین الان بهت ادرس رو میفرستم زود خودت رو برسون خب؟
جی:ها؟چشم
کوک:افرین خدافظ
از زبان جی:کوک بهمگف خودمو زود برسونم حتما خیلی بهم نیاز داره رسیدم به خونش که یه خدمتکار درو باز کرد
خدمتکار:سلام خا...
کوک:بیا تو(از دستش میگیره)
کوک:بیا اتاق...
جی:اوک..
کوک:ببین جیرال تو باید الان نقش نامزدمرو بازی کنی مامان و بابام(همچی رو توضیح میده)
جی:امکان نداره
جی:اصلا امکا...
که با قرار گرفتن لبای کوک رو لباش ساکت میشه
بعد چند ثانیه ولش میکنه
جی:است. است..استاد چه کار کردی...
کوک:مامانم رو دیدم متاسفم
جی:اخه استاد این...اولین بوسم بود
کوک:....متاسفم...فقط برای یک ماه فقط یک ماه نامزدم شو بعدش من از باشگاه هم مجبورم برم
جی:چ چرا؟
کوک:میخوام از اینجا برمبه استرالیا دیگه بسمه تو کره موندن🙂
جی:نه استاد...من نامزد گلابیت میشم ولی نرو لطفا
کوک:متاسفم جیرال
پدر کوک از پایین:کوککککک نمیخوای نامزدت رو بیاری
کوک:داریم میایم
جی:کوک دستم رو گرفت و منو کشوند پایین
مادر:واو!.....خیلی...خوشگله
جی:واهاهای خیلی ممنون
پدرت:سلیقت خیلی خوبه پسرم
کوک:مرسی...بابا
جی:ایوای...نه
کوک چیشد؟
جی:وضعیت قرمز شد ...
شرطا:
کامنت:۳۰
پارت قبلی:۵۵
این پارت:۵۵
خیلی ممنونم ازهمتونننننن عاشقتونمممم😘😘😘
۲۳.۳k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.