گیرم تمام آبرویم میرود بر باد

گیرم ٬تمام آبرویم٬ می‌رود بر باد
یک روز می‌بوسم لبت را هرچه باداباد

حال خراب عابران از دست الکل نیست
بی روسری بیرون نیا، ای خانه‌ات آباد

ضرب النگوهای دستت، ریز می‌آید
باباکرم اینجا کنار دست تو، آزاد

من شک ندارم مادرت قبل از سخن گفتن
اول اصول دلبری ٬بی‌حرف٬ یادت داد

کوچه به هم می‌ریزد از ناز قدمهایت
با اینهمه از دست تو، از دست تو فریاد

دی‌ماهی‌ام؛ یعنی من و تو جور می‌آییم؟
وقتی که هستی زاده‌ی ماه پس از خرداد

دریا برایم جای دلبازی‌ست اما باز
خوشبخت آن ماهی که در تنگ دلت افتاد

#احد_متقیان
دیدگاه ها (۵)

از کجا پیدا شدی،اینگونه رسوایت شدممن غزل خوان تووهمراه وهم پ...

دیوارها را سایه ها تسخیر کردندما را به دست زندگی تحقیر کردند...

دیشب سه غزل نذر تو کردم که بياييچشمم به ره عاطفه خشکيد ؛ کجا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط