(استاد جذاب من) پارت شانزدهم
(استاد جذاب من) پارت شانزدهم
(از زبان ا.ت)
خیلی میترسیدم که چان منو ببینه رفتم و نشستم ولی سونگمین رفت یه جای دیگه نشست
و رفت پیش چان یه چیزی بهش گفت و چان اومد سمتم گفت ا.ت اینجا بودم من ندیده بودمش و با موهامو کشید و گفت قبلا دوست داشتم ولی الان میخوام انتقام بگیرم و یه شیشه آورد که بریزه روم دیدم اسیده و همه دورم جمع بودن هیچ کس نیومد کمکم چون همه میترسیدن و سونگمین دیدم داشت میخندید و خود چان هم داشت میخندید ودرو قفل کرده بود هیچکس نیاد همه داشت از پشت شیشه نگاه میکردن و خواست اسیدو بریزه که یکی اومدو با صندلی شیشه رو شکوند جیمین بود و اسیدو از چان گرفت و سونگمین اومد که جیمین و بزنه جیمین دوتاشو زد و بردش دفتر و دوتاشو اخراج کرد و امروز روز اخر مدرسه بود مدرسه رو تعطیل کردند و جیمین اومد و منو برد شهر بازی و گفت به امروز فکر نکن کلی بازی کردیم و رفتیم یه ناهار حسابی یه رستوران خوب خوردیم و رفتیم تویه یه موزه خوشگل نگاه به چیز های قدیمی کردیم و بعد رفتیم کلی لباس خریدیم و رفتیم بستنی خوردیم کلی بهمون خوشگذشت واقعا نمیخواستیم برگردیم خونه ولی برگشتیم وقتی رسیدیم جیمین گفت فردا بلیط گرفتم فردا بریم جزیره ججو (یک جزیره توی کرهست)(عکسش رو تو صفحه بعدی گذاشتم) و گفتم من همه چیزام خونست و چمدون چیزهم همراهم نیست نمی تونم بیام گفت کاری به اینها نداشته باش تازه که رفتیم لباس خریدیم ججو دوباره خرید میکنیم چمدون هم خودم بهت میدم تو فقط بیا گفتم مامان بابام چی گفت یه کاری هم میکنیم بیا تا فردا بریم گفتمش اخه گفت تروخدا بیا بریم بخاطر من گفتمش خب باشه و گفت بیا تا بریم بخوابیم و رفتیم و صبح بلند شدیم و رفتیم فرودگاه و سوار هواپیما شدیم و رفتیم و رسیدیم ججو و به جیمین گفتم خونه چیکار کنیم گفت مثل خونه ای که تو سئول دارم یه خونه هم اینجا دارم
(از زبان ا.ت)
خیلی میترسیدم که چان منو ببینه رفتم و نشستم ولی سونگمین رفت یه جای دیگه نشست
و رفت پیش چان یه چیزی بهش گفت و چان اومد سمتم گفت ا.ت اینجا بودم من ندیده بودمش و با موهامو کشید و گفت قبلا دوست داشتم ولی الان میخوام انتقام بگیرم و یه شیشه آورد که بریزه روم دیدم اسیده و همه دورم جمع بودن هیچ کس نیومد کمکم چون همه میترسیدن و سونگمین دیدم داشت میخندید و خود چان هم داشت میخندید ودرو قفل کرده بود هیچکس نیاد همه داشت از پشت شیشه نگاه میکردن و خواست اسیدو بریزه که یکی اومدو با صندلی شیشه رو شکوند جیمین بود و اسیدو از چان گرفت و سونگمین اومد که جیمین و بزنه جیمین دوتاشو زد و بردش دفتر و دوتاشو اخراج کرد و امروز روز اخر مدرسه بود مدرسه رو تعطیل کردند و جیمین اومد و منو برد شهر بازی و گفت به امروز فکر نکن کلی بازی کردیم و رفتیم یه ناهار حسابی یه رستوران خوب خوردیم و رفتیم تویه یه موزه خوشگل نگاه به چیز های قدیمی کردیم و بعد رفتیم کلی لباس خریدیم و رفتیم بستنی خوردیم کلی بهمون خوشگذشت واقعا نمیخواستیم برگردیم خونه ولی برگشتیم وقتی رسیدیم جیمین گفت فردا بلیط گرفتم فردا بریم جزیره ججو (یک جزیره توی کرهست)(عکسش رو تو صفحه بعدی گذاشتم) و گفتم من همه چیزام خونست و چمدون چیزهم همراهم نیست نمی تونم بیام گفت کاری به اینها نداشته باش تازه که رفتیم لباس خریدیم ججو دوباره خرید میکنیم چمدون هم خودم بهت میدم تو فقط بیا گفتم مامان بابام چی گفت یه کاری هم میکنیم بیا تا فردا بریم گفتمش اخه گفت تروخدا بیا بریم بخاطر من گفتمش خب باشه و گفت بیا تا بریم بخوابیم و رفتیم و صبح بلند شدیم و رفتیم فرودگاه و سوار هواپیما شدیم و رفتیم و رسیدیم ججو و به جیمین گفتم خونه چیکار کنیم گفت مثل خونه ای که تو سئول دارم یه خونه هم اینجا دارم
۹.۳k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.