پارت ۱۴ رویای من(اگه پارت ها رو دیر میزارم ببخشید
دختر این موقع کجای اخه تو.. وای مامان فقط دو دقیقه رفتم بیرون خودتو کشتی...تو با من اینجوری رفتار کن دختر تا برات اون لباس مورده علاقتو نخرم... وای مامان چرا منو با این چیزا تهدید میکنی اخه... همینی که هست اری جون...! اععع... خفه شو الان بابات میاد میخایم بریم بیرون(... بیـ...رون بیرون واسه چی «میخایم بریم خرید بریم غذا بخوریم تو هم نمیخای نیا مگه من گفتم بیای... نه واسه چی نیام البته که میام... اععع افرین الان برو صدای داداشت بزن بیاد پایین غذاشو بخوره... دا... دا.ش مامانننن... چته ذلیل مرده... میدونی من چند ساعته که رفتم بیرون داشتم دنبال سوهو میگشتم اما خونه بوده...نه تازه برگشته... چرا اخه من ندیدمش... چون تو همیشه کوری چشت جز پسرا چیزی نمیبینه... اععع مامان این حرفو نزن...فقط دو دقیقه اون دهنتو ببند برو داداشتو صدا بزن... باشه رفتم
رفتم بالا
سوهو داداشی..؟ میتونم بیام تو...بیا تو... سلام چیکار میکنی اینقدر دنبالت گشتم ولی پیدات نکردم... چرا اومدی همینو بگو... میخایم بریم بیرون مامان گفت بگم بیای غذا بخوری..... باشه تو برو من میام... تو انگار حالت خوبه نیست....«نه خوبم میتونی بری... سوهو من این حاله تورو میفهمم یه چیزی شده نمیخای بگی... چیزی نشده... سوهو بهم بگو من خواهرتم... ابجی... جونم... خب امروز امتحانمو بعد دادم... عه واسه این ناراحتی... اره بعد همه ای کلاس فهمیدن... مسخرت کردن حتما.... نه ولی خجالت کشیدم «.. عه اینکه خجالت نداره هزار تا امتحان هست بقیشو خوب میدی اونا رو جبران میکنی عیب نداره ناراحت نباش... ولی... ولی نداره پاشو بیا غذا بخور میخایم بریم بیرون خرید پاشو... باشه ولی میدونی چرا امروز من به مامان
گفتم میرم پیش دوستم درس بخونم... چرا.. چون مامان نهفمه من امتحانو بعد دادم به خاطر همین یه چند دقیقه رفتم بیرون گریه کردم... گریه کردی... اره... سوهو اخه امتحان بعد دادنم گریه داره بعدیا رو خوب میدی ناراحت نباش دیگه عهه... نه من میخوام مثل تو درسم خوب باشه...نترس من کاری میکنم درست خوب بشه... جدی... اره حالا بیا غذا بخور... باشه الان میام... باشه من رفتم... ابجی... جونم.. مرسی تو بهترینی.. 😊
رفتم پایین
بهش گفتی بیاد پایین... اره گفتم الان میاد...
بابا_من اومدم...من_ خوش اومدی بابا
مامان_خوش اومدی عزیزم
بابا_ممنون غذا چی پختین
یعنی چی بابا قرار بود بریم بیرون .. عااا اره راست میگین پس امادید.. اره بابا بریم... باشه سوهو کجاست این روزا خیلی کم میبینم... چون داره درس میخونه... عهه سوهو که درس خون نبود... ولی الان هست... خوبه خوشحالم سوهو پسرم بیا پایین... اومدم بابا... خوش اومدی پسرم... ممنون
چند دقیقه بعد رفتم رستوران
پارت بعد به زودی
رفتم بالا
سوهو داداشی..؟ میتونم بیام تو...بیا تو... سلام چیکار میکنی اینقدر دنبالت گشتم ولی پیدات نکردم... چرا اومدی همینو بگو... میخایم بریم بیرون مامان گفت بگم بیای غذا بخوری..... باشه تو برو من میام... تو انگار حالت خوبه نیست....«نه خوبم میتونی بری... سوهو من این حاله تورو میفهمم یه چیزی شده نمیخای بگی... چیزی نشده... سوهو بهم بگو من خواهرتم... ابجی... جونم... خب امروز امتحانمو بعد دادم... عه واسه این ناراحتی... اره بعد همه ای کلاس فهمیدن... مسخرت کردن حتما.... نه ولی خجالت کشیدم «.. عه اینکه خجالت نداره هزار تا امتحان هست بقیشو خوب میدی اونا رو جبران میکنی عیب نداره ناراحت نباش... ولی... ولی نداره پاشو بیا غذا بخور میخایم بریم بیرون خرید پاشو... باشه ولی میدونی چرا امروز من به مامان
گفتم میرم پیش دوستم درس بخونم... چرا.. چون مامان نهفمه من امتحانو بعد دادم به خاطر همین یه چند دقیقه رفتم بیرون گریه کردم... گریه کردی... اره... سوهو اخه امتحان بعد دادنم گریه داره بعدیا رو خوب میدی ناراحت نباش دیگه عهه... نه من میخوام مثل تو درسم خوب باشه...نترس من کاری میکنم درست خوب بشه... جدی... اره حالا بیا غذا بخور... باشه الان میام... باشه من رفتم... ابجی... جونم.. مرسی تو بهترینی.. 😊
رفتم پایین
بهش گفتی بیاد پایین... اره گفتم الان میاد...
بابا_من اومدم...من_ خوش اومدی بابا
مامان_خوش اومدی عزیزم
بابا_ممنون غذا چی پختین
یعنی چی بابا قرار بود بریم بیرون .. عااا اره راست میگین پس امادید.. اره بابا بریم... باشه سوهو کجاست این روزا خیلی کم میبینم... چون داره درس میخونه... عهه سوهو که درس خون نبود... ولی الان هست... خوبه خوشحالم سوهو پسرم بیا پایین... اومدم بابا... خوش اومدی پسرم... ممنون
چند دقیقه بعد رفتم رستوران
پارت بعد به زودی
۲۴.۰k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.