P

P4🍯






//بعد از غذا







&بابا
-جانم؟
&میشه بریم پیش مامان
-چرا نمیشه بریم
&اخجون
-{لپشو میچلونه و میبوسه}
& بابا چرا اینقدر پله داره اینجا خسته شدم
-الهی بمیرم برات وایسا بغلت کنم{اروم بلندش و بغلش کرد}
&ملسی بابایی جونم{لپشو میبوسه}
-خواهش میکنم دختری خوب عزیزم رسیدیم بیا بریم تو
&بریم


{رفتن تو}



&عه مامان چه تنلبه تا الان خوابیده؟
-عا...اره وایسا بیدارش کنم{میره جلو تر و تکونش میده}
&چرا پس بیدار نمیشه
-میلا میلا بیدار شو عزیزم{تکونش میده}
&بابا چرا بیدار نمیشه{ترس}
-وایسا همینجا من برم پرستار رو صدا بزنم {رفت}
&مامان مامان بیدار شو{تکونش میده]




-پرستار پرستار همسرم همسرم
§چیشده آقا
-همسرم بیدار نمیشه
§یعنی چی
-رفتم بالا سرس صداش کردم تکونش دادم اما اصلا بیدار نمیشه
§بریم بریم
&بابا{گریه}
-لارا بیا این طرف
§اقای پارک
-چیشده خانم چرا هیچ کاری انجام نمیدین یه شوکی نفس مصنوعی چیزی بهش بدین دیگه
§متاسفم اما همسر شما چند ساعت پیش تموم کردن
-چی؟ چرا چرت و پرت میگی زنیکه
§درک میکنم اما کاری از دست ما بر نمیاد متاسفم{پارچه ی سفید رو کشید رو صورتش}
-نه نه تروخدا یه کاری کن








ادامه دارد...