چقدر سخته بدون تو زدم تو کار غمگین خواهرهای جهنمی بیاین

چقدر سخته بدون تو (زدم تو کار غمگین خواهرهای جهنمی بیاین باهم گریه بکنم)
«چندپارتی»
p: 1

.*ویو ا.ت*
انیو من ا.تم خب اولش بزور شدم زن یه مافیا ولی بعدش خب.... همون ذهن کثیفیتون بهش فکر کرد اره همونه حوصله تم سر رفته بود رفتم شرکت پیش دیدم منشیش نیست ترسیدم پریدم درو باز کردم دیدم تهیونگ بدون اینکه سرشو از گوشیش بیاره بیرون گف

_گفتم کسی نیاد... برو بیرون

ا.ت: جلو خندنمو گرفتم صدامو لوس کردم که نشناسه

+ولی اخه چرا؟ چیزی کم داری؟
_دختره....؟ا.ت.... توله صگ چرا اینجوری میگی
+(بچه از خنده قرمز شده)
_پشمک؟
+باشه باشه دیگه نمیخندم ولی خیلی بامزه گفتی...؟ نه (دوباره زد زیر خنده)
_عه اینجوریاست؟
+گی خوردم

*ویو تهیونگ*
شروع کردم به قلقلک دادنش بعد چند دقیقه خودم خسته شدم داشت گریه میکرد ولی میخندید عجب ادم سمیه این کودک

_خب چرا امدی؟ گفتم دوس ندارم بیای اینجا چه اینجا چه تو باند(جدی)
+اممم هیچی حوصله ام سر رفته بود....
_اینم شد دلیل
+دیگه
_ا.ت چندبار بگم خوشم نمیاد وقتی جدیم ادا دربیاری (جدی خشن)
+گگگگگ(اداشو درمیاره)(دختر گاوی بود ولی ما مراسمو میگیرم خواهرن صلوات)

ا.ت: خواستم بخندم که حس کردم به گوشه ای صورتم سوزش بدی گرفت.... اون الان منو زد؟
دیدگاه ها (۲)

چقدر سخته بدون تو p: 2ا.ت: با بغض شدیدی رفتم بیرون حتی دنبال...

چقدر سخته بدون تو «چندپارتی» p: 3اخر *ویو ا.ت*بعد کلی بحث تم...

کاش دیر نمیکردم «چندپارتی» p: 3اخرا.ت: حاضر شدم رفتم مدرسه خ...

کاش دیر نمیشد «چندپارتی» p: 2*ویو جونگکوک*نزاشتم حرفشو بزنه ...

مرگ بی پایان پارت ۲۹

پارت 9 ویو ا/تپشتمو نگاه کردم و بله جنابعالی پشت سرم بودن فک...

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط