کاش دیر نمیشد
کاش دیر نمیشد
«چندپارتی»
p: 2
*ویو جونگکوک*
نزاشتم حرفشو بزنه ل*ب*ا*م*و گذاشتم رو ل*ب*ا*ش و ب*و*س*ی*د*م اولش تو شک ولی یعد از چند ثانیه همراهی کرد ازش جدا شدم که مثل گوجه شده بود
_حیف شد مثل گوجه ای وگرنه....
+(دستشو گذاشت رو دهنش) عهههههه
_چیه خب میخاستم.....
+اصلا من میرم فردا میبینمتون
_ا.ت فردا زنگ تفریح بیا بالا پشت لوم
+هوم.... چشم
ا.ت: ذوق مرگ شدم رفتم تو اتاقم و بالشتمو بغل کردم گذاشتم رو دهنم و جیغ کشیدم نشستم درسامو خوندم یکم بعدش روتینمو انجام دادم
و مسواکمو زدم و رفتم تو تختم با اتفاقی که افتاد خندم گرفت و هربار که یادش میوفتدام خندم میگرفت
*صبح*
«چندپارتی»
p: 2
*ویو جونگکوک*
نزاشتم حرفشو بزنه ل*ب*ا*م*و گذاشتم رو ل*ب*ا*ش و ب*و*س*ی*د*م اولش تو شک ولی یعد از چند ثانیه همراهی کرد ازش جدا شدم که مثل گوجه شده بود
_حیف شد مثل گوجه ای وگرنه....
+(دستشو گذاشت رو دهنش) عهههههه
_چیه خب میخاستم.....
+اصلا من میرم فردا میبینمتون
_ا.ت فردا زنگ تفریح بیا بالا پشت لوم
+هوم.... چشم
ا.ت: ذوق مرگ شدم رفتم تو اتاقم و بالشتمو بغل کردم گذاشتم رو دهنم و جیغ کشیدم نشستم درسامو خوندم یکم بعدش روتینمو انجام دادم
و مسواکمو زدم و رفتم تو تختم با اتفاقی که افتاد خندم گرفت و هربار که یادش میوفتدام خندم میگرفت
*صبح*
۱۳.۶k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.