پارت ۳
پارت ۳
رسیدیم به یک خونه البته خونه نبود قصر بود
یکهو در باز شد پس کی در را باز کرد؟
توی پرورشگاه کسی که میخواست وارد
پرورشگاه شه باید لگد و پا بزنه که بازشه
ولی اینجا بدون لگد و پا در را باز میکنن
و با ریموت در خونه را باز میکنن
از ماشین پیاده شدم عجب حیاطی
توی حیاط پرورشگاه فقط باغچه هایی
که گل های خشکیده یا خارهای خشکیده داره!
وارد خانه شدیم ویو قشنگی داشت خونه تم
سفید و طوسی داشت یک لوستر بلند طلایی
داشت که از دور معلوم میشد از الماس های گران قیمته!
از زبان خوشگل عالم(کوک)
خوب جسیکا اینجا اتاق توعه لباس هات را بکن و بیا توی هال که غذا بخوریم .
جسیکا:چشم آقا ی کوک
کوک:بهم آقای کوک نگو بگو کوک خالی
جسیکا:چشم آقای. ببخشید کوک
اتاقم متوسط بود و تم سفید و مشکی بود
حموم رفتم و لباسم را پوشیدم
(بعد از چند مین)
کوک:خوب جسیکا....
رسیدیم به یک خونه البته خونه نبود قصر بود
یکهو در باز شد پس کی در را باز کرد؟
توی پرورشگاه کسی که میخواست وارد
پرورشگاه شه باید لگد و پا بزنه که بازشه
ولی اینجا بدون لگد و پا در را باز میکنن
و با ریموت در خونه را باز میکنن
از ماشین پیاده شدم عجب حیاطی
توی حیاط پرورشگاه فقط باغچه هایی
که گل های خشکیده یا خارهای خشکیده داره!
وارد خانه شدیم ویو قشنگی داشت خونه تم
سفید و طوسی داشت یک لوستر بلند طلایی
داشت که از دور معلوم میشد از الماس های گران قیمته!
از زبان خوشگل عالم(کوک)
خوب جسیکا اینجا اتاق توعه لباس هات را بکن و بیا توی هال که غذا بخوریم .
جسیکا:چشم آقا ی کوک
کوک:بهم آقای کوک نگو بگو کوک خالی
جسیکا:چشم آقای. ببخشید کوک
اتاقم متوسط بود و تم سفید و مشکی بود
حموم رفتم و لباسم را پوشیدم
(بعد از چند مین)
کوک:خوب جسیکا....
۱۱.۵k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.