گاهی باید جسارت آزادشدن راداشت...
گاهی باید جسارت آزادشدن راداشت...
گاهی باید بگذاری دلت ازهمه چیزها
وهمه کسانی که وابستگی
به بودنشان رنجت میدهد آزاد شود...
هراس ازدست دادن هاست،
که آدم ها رامیرساند...
به مرز تن دادن به چیزهای که باورشان نداری...
به مرز پذیرفتن کارهایی که دوستشان نداری...
به مرز نابود شدن...
دیده نشدن...
تنهاشدن...
اما وقتی تمام قفس های دلت را بگشای
آنچه که سهم تو از زندگی وعشق می باشد
می ماند...
و هرچه رفتنی است میرود ....
گاهی باید بگذاری دلت ازهمه چیزها
وهمه کسانی که وابستگی
به بودنشان رنجت میدهد آزاد شود...
هراس ازدست دادن هاست،
که آدم ها رامیرساند...
به مرز تن دادن به چیزهای که باورشان نداری...
به مرز پذیرفتن کارهایی که دوستشان نداری...
به مرز نابود شدن...
دیده نشدن...
تنهاشدن...
اما وقتی تمام قفس های دلت را بگشای
آنچه که سهم تو از زندگی وعشق می باشد
می ماند...
و هرچه رفتنی است میرود ....
۸۶۱
۰۲ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.