آن قرص قمر بَه چه دل افزون شده امشب
آن قرص قمر بَه چه دل افزون شده امشب
از سینه ی من دغدغه بیرون شده امشب
رخسار تو در خَلوت شب همچو خیالیست
چون سُرخِ اناری و چه گلگون شده امشب
مهتاب شبی بود و منم زاده ی شعرم
یار آمد و آن ماه چه افسون شده امشب
آری شبِ شیدا شدن از منظر چشمی ست
هر شاعر دل سرد که مجنون شده امشب
معشوق نباشد به جهان جز دلِ بی تاب
دیوانه منم من؛ که مفتون شده امشب
رو راست بگویم پُرم از زمزمه ی عشق
وابستگی دل به تو قانون شده امشب
از سینه ی من دغدغه بیرون شده امشب
رخسار تو در خَلوت شب همچو خیالیست
چون سُرخِ اناری و چه گلگون شده امشب
مهتاب شبی بود و منم زاده ی شعرم
یار آمد و آن ماه چه افسون شده امشب
آری شبِ شیدا شدن از منظر چشمی ست
هر شاعر دل سرد که مجنون شده امشب
معشوق نباشد به جهان جز دلِ بی تاب
دیوانه منم من؛ که مفتون شده امشب
رو راست بگویم پُرم از زمزمه ی عشق
وابستگی دل به تو قانون شده امشب
۴.۰k
۱۳ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.