تو عطر تازه ياسى ، رها به خانه من
تو عطر تازه ياسى ، رها به خانه من
تو دست نرم بهارى در آشيانه من
كهن شد آن همه افسانه ، قصّه قصّه توست
بيا بيا كه حديث تو شد فسانه من
ز شاخ خشك گمان
ريخت برگ قصه تو
شكفته شاخه شوقم ، تويى جوانه من
بهشت بى تو ، بديدار خلق ارزانى
من و توييم و بهشتى ست كنج خانه من
بنازِ شانه انگشت ، گيسويت رام است
تو نيز رام بياساى روى شانه من
خطاست حرف ، چو لب را توان به بوسه گشود
پيام بوسه من ، حرف عاشقانه من
بهار را تنت آورده خوش به بستر من
بهار موسم كام است ، اين بهانه من
چو زورقى ست تنم ، رسته از تلاطم موج
سكوت خلوت آغوش تو كرانه من
ز تلخِ رفته چه گويم كه زندگى فرداست
شبم گذشت ، تو فرداى جاودانه من
چه خوش درون من آميختى چو من در من
طنين نغمه سازى تو ، در ترانه من
تو دست نرم بهارى در آشيانه من
كهن شد آن همه افسانه ، قصّه قصّه توست
بيا بيا كه حديث تو شد فسانه من
ز شاخ خشك گمان
ريخت برگ قصه تو
شكفته شاخه شوقم ، تويى جوانه من
بهشت بى تو ، بديدار خلق ارزانى
من و توييم و بهشتى ست كنج خانه من
بنازِ شانه انگشت ، گيسويت رام است
تو نيز رام بياساى روى شانه من
خطاست حرف ، چو لب را توان به بوسه گشود
پيام بوسه من ، حرف عاشقانه من
بهار را تنت آورده خوش به بستر من
بهار موسم كام است ، اين بهانه من
چو زورقى ست تنم ، رسته از تلاطم موج
سكوت خلوت آغوش تو كرانه من
ز تلخِ رفته چه گويم كه زندگى فرداست
شبم گذشت ، تو فرداى جاودانه من
چه خوش درون من آميختى چو من در من
طنين نغمه سازى تو ، در ترانه من
۳.۷k
۱۳ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.