یادم میاد اوایل نامزدی ، خانومم شبا زنگ میزد دلنوشته هاشو برام میخوند، منم از خنده بالشمو گاز میگرفتم، تهش هم میگفتم عزیزم بغض دارم نمیتونم حرف بزنم قطع میکردم 😅 😅 😂 😂 😂 😂