سرنوشت من
سرنوشت من
ویو جیمین
بلاخره رسیدم
سلام آقا من اومدم
(نکته جیمین توی یه بغالی شاگرده و اینکه صاحب کارش رو با ص/ک نشون میدم)
ص/ک : خب خب به موقع اومدی من دیگه میرم حواست به بغالی باشه
جیمین : چشم آقا حواسم هست
خب اینم که رفت کسی هم که این اطراف نیست بزار یزره از آهنگ جدیدی رو که نوشتم رو بخونم
چشمام رو بستم و در حال خوندن بودم .........وقتی که آهنگ تموم شد چشمام رو باز کردم و با صدای زدن یه آدم تپلی و عینکی رو به رو شدم
؟؟ : صدات فوقالعادس پسر
جیمین : خیلی ممنون نظر لطفتونه
و...من شما رو میشناسم ؟؟
؟؟ : ای وای یادم رفت خودم رو معرفی کنم.....من پی دی نیم هستم....صاحب یک کمپانی ورشکسته (ناراحت)
جیمین : اوه متاسفم....ناراحت نباشین بلاخره یه راهی پیدا میکنین
پی دی نیم : خب راستش من میخوام یه گروهی درست کنم تو هم اگه دوست داشتی عضو این گروه بشی این کارت منه روش آدرس کمپانی هم نوشته شده
جیمین : خیلی ممنونم فکرام رو میکنم و خبر میدم
پی دی نیم : باشه فعلا خداحافظ 👋👋
جیمین : خدانگهدار 👋👋
هعیی آخه من وقت این چیزا رو دارم
........
خب دیگه ساعت 9 شب بغالی رو بستم و بعد اومدم خونه که دیدم مامان داره ات رو میزنه
م/ج : دختره ی عوضی این چ وضعه نمره گرفتن بخاطر همین کارنامت رو بهم نشون نداده بودی آرههه..... اونو تو کیفت پیدا کردمممم (در حال زدن ات و داد زدن)
سریع رفتم و کمربند رو از دست مامان گرفتم
جیمین : مامان داری چیکار میکنییییی (بلند)
با دیدن ات روی زمین و بدن کبودش عصبی تر شدم
جیمین : مامان چرا اینجوری کردییییی (عربده) مگه چیکار کرده
م/ج : معدلش شده ۱۹/۱۴ یعنی چی آخه همسن های او
جیمین : بسههه مامان نمیخوام حتی یک کلمه دیگه بشنوم (نگاه های ترسناک و صدای بم)
سریع دویدم سمت ات
جیمین : ات آجی خوشگلم خوبی ؟؟(با صدای لرزون و بغضی)
با شنیدن صداش انگار دنیا رو دوباره بهم برگردوندن
ات :د..ا..د..ا..ش..ی....دل..م...در..د...می...کن..ه (با صدای لرزون و آروم)
خوشگلم الان میبرمت دکتر باش
(بغض سگییی)
ادامه دارد.....
ویو جیمین
بلاخره رسیدم
سلام آقا من اومدم
(نکته جیمین توی یه بغالی شاگرده و اینکه صاحب کارش رو با ص/ک نشون میدم)
ص/ک : خب خب به موقع اومدی من دیگه میرم حواست به بغالی باشه
جیمین : چشم آقا حواسم هست
خب اینم که رفت کسی هم که این اطراف نیست بزار یزره از آهنگ جدیدی رو که نوشتم رو بخونم
چشمام رو بستم و در حال خوندن بودم .........وقتی که آهنگ تموم شد چشمام رو باز کردم و با صدای زدن یه آدم تپلی و عینکی رو به رو شدم
؟؟ : صدات فوقالعادس پسر
جیمین : خیلی ممنون نظر لطفتونه
و...من شما رو میشناسم ؟؟
؟؟ : ای وای یادم رفت خودم رو معرفی کنم.....من پی دی نیم هستم....صاحب یک کمپانی ورشکسته (ناراحت)
جیمین : اوه متاسفم....ناراحت نباشین بلاخره یه راهی پیدا میکنین
پی دی نیم : خب راستش من میخوام یه گروهی درست کنم تو هم اگه دوست داشتی عضو این گروه بشی این کارت منه روش آدرس کمپانی هم نوشته شده
جیمین : خیلی ممنونم فکرام رو میکنم و خبر میدم
پی دی نیم : باشه فعلا خداحافظ 👋👋
جیمین : خدانگهدار 👋👋
هعیی آخه من وقت این چیزا رو دارم
........
خب دیگه ساعت 9 شب بغالی رو بستم و بعد اومدم خونه که دیدم مامان داره ات رو میزنه
م/ج : دختره ی عوضی این چ وضعه نمره گرفتن بخاطر همین کارنامت رو بهم نشون نداده بودی آرههه..... اونو تو کیفت پیدا کردمممم (در حال زدن ات و داد زدن)
سریع رفتم و کمربند رو از دست مامان گرفتم
جیمین : مامان داری چیکار میکنییییی (بلند)
با دیدن ات روی زمین و بدن کبودش عصبی تر شدم
جیمین : مامان چرا اینجوری کردییییی (عربده) مگه چیکار کرده
م/ج : معدلش شده ۱۹/۱۴ یعنی چی آخه همسن های او
جیمین : بسههه مامان نمیخوام حتی یک کلمه دیگه بشنوم (نگاه های ترسناک و صدای بم)
سریع دویدم سمت ات
جیمین : ات آجی خوشگلم خوبی ؟؟(با صدای لرزون و بغضی)
با شنیدن صداش انگار دنیا رو دوباره بهم برگردوندن
ات :د..ا..د..ا..ش..ی....دل..م...در..د...می...کن..ه (با صدای لرزون و آروم)
خوشگلم الان میبرمت دکتر باش
(بغض سگییی)
ادامه دارد.....
۵.۱k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.