سیگاره شریکی (پارت 20)

🚪دررررینگ دررررینگ

ا.ت درو باز کرد
ا.ت: سلاااام. چی اوردی بده ببینم(حالت پررویی)

چیفویو:کی چی ها؟ هااا بیا بفرما
کیسه پفک و اینا رو داد بش..
ا.ت: دستت درد نکنهه.بیا تو
ا.ت: بیا فیلم ببینیم.
چیفویو: عه باشه
ا.ت: بیا کلی فیلم رو فلشم دارم. اینو ببینیم(خودت انتخاب کن چی ببینین . ا.ت تویی)
چیفویو: ب.. باشه
ا.ت:بیا اینجا بشین(تخت چون جلوی تلویزیونه)
چیفویو نشست
*ویو ا.ت
من ریدم تو این زندگی یعنی عدل روزی که مهان دعوت میکنم باید پریود شم؟
شت
برم دستشویی
افکاره ا.ت تو دستشویی رو توالت🚽:
نمیدونم چرا ولی یه حسی نسبت به این پسره دارم. عشق نیست شایدم هست چه میدونم تو فیلما بهش میگن پارتنر. عشق چیه اینه؟ یعنی بعد با گیتار باید بیاد برام آهنگ بخونه و رزه سرخ بیاره بعد باهم شراب بخوریم 🍷 🌹؟ ایییییش برو بابا نمیخوام. ولی این حس یه حسه خوبیه.
(صدای کشیدنه سیفون)

(ا.ت داره خودشو تو آینه نگاه میکنه)
ولی باید بهش بگم
نمیدونم اصلا چه ربطی بهش داره ولی اگه نگم خب یه احساسه بدیه. نه عمرا. مشکله خودمه.
ولیی این به من دلداری داد... ولییی نمیگم خجالت میکشم.
هق.. هق... ای خدا
صدای چیفویو:ا.تههههه کنترله تلویزیون چطور کار میکنه؟
ا.ت در حاله پاک کردن اشکاش: الااان میام.
ا.ت زد بیرون
چون خونه تاریک بود چیفویو متوجه چشمای قرمزه ا.ت نشد
ا.ت با لبخنده مصنوعیه شیرینو پره از دردش: اینجوری📲
ا.ت تلویزیون رو روشن کردو فیلمو گذاشت


پرشه زمانی وسطه فیلم...
ادامه دارد...
منم مثله ا.ت اتاقه افکارم تو دستشویه😂✨