پرنسسمن

#پرنسس_من🤍🥂
#part_51

- چقد فَک میزنی!... بعد تهیونگ به من میگه!

خب راست میگه‌ دیگه...

- گمشو زر نزن!

دیگه حرفی نزد و همراهم اومد... کلید رو از تو جیبم بیرون اوردم و درو باز کردم... اول یون سوک رفت تو بعدش من... کلید رو گذاشتم تو جیبم و رفتم سمت کمد لباس..

با این لباسا ورزش کنم؟؟

- اگه یکم جلو اون زبونت رو بگیری و انقد فک نزنی بهت میگم چیکار کنی!

اعصاب نداریا!

- مگه تو اعصاب میزاری؟

آیش...

لباسو دادم بهش ( عکس میدم )

- برو اونجا بپوش

اوکی


[ ویو یون سوک ]


همونطور که جونگکوک گفته بود رفتمو لباسو پوشیدم.... خودشم لباسو پوشیده بود..

- حالا چیکار کنیم؟

بریم بوکس!

- چی؟... من بلد نیستم!

چندبار که‌ بخوره تو صورتت یاد یاد میگیری!

(اهه چرا جای حساسی نداره پارتو تموم کنممم)
دیدگاه ها (۲)

#پرنسس_من🤍🥂#part_52+ چندبار که‌ بخوره تو صورتت یاد میگیری!.....

#پرنسس_من🤍🥂#part_53ولی نمیتونستم به دستم نگاه کنم... رفتارش ...

#پرنسس_من🤍🥂#part_50+ مگه قراره تند بریم؟- پس‌ چی؟+ ایول!کلاه...

#پرنسس_من🤍🥂#part_49+ نمیخوام بیام مگه زوره؟- آره زوره! بزور ...

ازدواج از روی اجبار۲ p13

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط