پرنسسمن

#پرنسس_من🤍🥂
#part_50

+ مگه قراره تند بریم؟

- پس‌ چی؟

+ ایول!

کلاه رو گذاشت رو سرش و دستاش رو دور کمرم حلقه کرد منم موتور رو روشن کردم و حرکت کردیم... انگار خیلی از موتور خوشش میومد و کلی هم ذوق داشت... تا حالا اینطوری ندیده بودمش

بلاخره از شهر خارج شدیم و رسیدیم به باشگاه

- خب رسیدیم.

+ اینجا کجاست؟

- باشگاه.

+ باشگاه؟

- اوهوم... چیه؟

+ آخه باشگاه واسه چی؟

- قول میدم کلی بهت خوش بگذره... امتحانش مجانیه پرنسس!

+ انقد نگو پرنسس!... بعدشم جا قحط بود اومدیم اینجا؟

- چقدر فَک میزنی!.... بعد تهیونگ به من میگه!
دیدگاه ها (۲)

#پرنسس_من🤍🥂#part_51- چقد فَک میزنی!... بعد تهیونگ به من میگه...

#پرنسس_من🤍🥂#part_52+ چندبار که‌ بخوره تو صورتت یاد میگیری!.....

#پرنسس_من🤍🥂#part_49+ نمیخوام بیام مگه زوره؟- آره زوره! بزور ...

#پرنسس_من🤍🥂#part_48 به محض باز شدن در یون سوک رو دیدم که چشم...

خون آشام عزیز (74)

دختر سایهPart=14«اون یک سگه که نمی تونی مراقبت باشه من می‌بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط