shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part:۱۰
"2ساعت بعد_کارخونه متروکه بیرون از شهر"
با دستاش به طناب چنگ میزد و برای نجات زندگیش تقلا میکرد. اما فایده ای نداشت، راه نفسش گرفته شده بود و خون همه ی لباساش رو پر کرده بود. قاتل بی رحم خنجری که تا دسته توی کمرش فرو کرده بود رو بیرون کشید و با پایین آوردن طناب جسد بی جونی که روی هوا معلق بود رو پایین کشید.
"اداره پلیس دمون"
جنی: تازگیا زیاد میای اینجا مانوبان
لیسا: بزار پای اون روزایی که میومدی خونه من تکونم نمیخوردی
جنی: آدم با کسی که مثل خواهر بزرگترش میمونه اینطوری حرف میزنه؟
لیسا: آدم با کسی که مثل خواهر کوچیکترش میمونه اینطوری حرف میزنه؟
جنی دستاش رو از حرص روی میز میکوبه و لب میزنه: دختره ی رو مخ
تهیونگ: بسه دیگه انقدر دعوا نکنید. مسائلی مهم تر از دعوای شمام وجود داره
لیسا: اتفاق جدیدی افتاده؟ نکنه کس دیگه ای مرده؟ (با ترس)
جنی: خوشت اومده ها؟ اینجا مثل داستانای تو نیست که هی هی آدم بمیره
لوهان: یه گزارش آدم ربایی به دستمون رسیده...یه دختر به اسم الکسا پارک دیشب موقع برگشتن از پارتی ربوده شده
جنی: چی گفتی؟ الکسا پارک؟
تهیونگ: اونو میشناسی؟
جنی مشخص بود که خاطره ی خوشی از شنیدن این اسم نداره پس درحالی که دستاش از عصبانیت میلرزید گفت: باهم تو یه دبیرستان بودیم
جنی: اون دختره ی مغرور بخاطر پول پدرش درحالی که هیچ استعدادی نداشت به عنوان نمره ی اول وارد دانشگاه ملی سئول شد
لیسا: اون جایگاه جنی اونی رو تصرف کرد و بخاطر همین اونی ازش تا سر حد مرگ متنفره
لوهان: عجب آدم حال بهم زنی. آیگو
جنی: فراموشش کنید بیاید تمرکزمون رو روی پرونده بزاریم (سرش رو پایین میندازه)
تهیونگ دستای گرمش رو روی شونه ی جنی میزاره و لب میزنه: اگه حالت خوب نیست یکم استراحت کن از دیشب تا حالا داشتی روی پرونده کار میگردی. منو لوهان ادامش میدیم
جنی: نیازی نیست (لبخند میزنه)
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #السا #انا #شاد #خنده #مستر #جهیزیه #عشق #استوری #عجیب #مانگا #تایپ
part:۱۰
"2ساعت بعد_کارخونه متروکه بیرون از شهر"
با دستاش به طناب چنگ میزد و برای نجات زندگیش تقلا میکرد. اما فایده ای نداشت، راه نفسش گرفته شده بود و خون همه ی لباساش رو پر کرده بود. قاتل بی رحم خنجری که تا دسته توی کمرش فرو کرده بود رو بیرون کشید و با پایین آوردن طناب جسد بی جونی که روی هوا معلق بود رو پایین کشید.
"اداره پلیس دمون"
جنی: تازگیا زیاد میای اینجا مانوبان
لیسا: بزار پای اون روزایی که میومدی خونه من تکونم نمیخوردی
جنی: آدم با کسی که مثل خواهر بزرگترش میمونه اینطوری حرف میزنه؟
لیسا: آدم با کسی که مثل خواهر کوچیکترش میمونه اینطوری حرف میزنه؟
جنی دستاش رو از حرص روی میز میکوبه و لب میزنه: دختره ی رو مخ
تهیونگ: بسه دیگه انقدر دعوا نکنید. مسائلی مهم تر از دعوای شمام وجود داره
لیسا: اتفاق جدیدی افتاده؟ نکنه کس دیگه ای مرده؟ (با ترس)
جنی: خوشت اومده ها؟ اینجا مثل داستانای تو نیست که هی هی آدم بمیره
لوهان: یه گزارش آدم ربایی به دستمون رسیده...یه دختر به اسم الکسا پارک دیشب موقع برگشتن از پارتی ربوده شده
جنی: چی گفتی؟ الکسا پارک؟
تهیونگ: اونو میشناسی؟
جنی مشخص بود که خاطره ی خوشی از شنیدن این اسم نداره پس درحالی که دستاش از عصبانیت میلرزید گفت: باهم تو یه دبیرستان بودیم
جنی: اون دختره ی مغرور بخاطر پول پدرش درحالی که هیچ استعدادی نداشت به عنوان نمره ی اول وارد دانشگاه ملی سئول شد
لیسا: اون جایگاه جنی اونی رو تصرف کرد و بخاطر همین اونی ازش تا سر حد مرگ متنفره
لوهان: عجب آدم حال بهم زنی. آیگو
جنی: فراموشش کنید بیاید تمرکزمون رو روی پرونده بزاریم (سرش رو پایین میندازه)
تهیونگ دستای گرمش رو روی شونه ی جنی میزاره و لب میزنه: اگه حالت خوب نیست یکم استراحت کن از دیشب تا حالا داشتی روی پرونده کار میگردی. منو لوهان ادامش میدیم
جنی: نیازی نیست (لبخند میزنه)
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #السا #انا #شاد #خنده #مستر #جهیزیه #عشق #استوری #عجیب #مانگا #تایپ
۶.۵k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.