بسم رب العلیم

بسم رب العلیم

فراموش نکنید:

”جـزاء از جـنـس عـمـل اسـت“

«فرزندی پدر پیرش را کول کرد و به کوهستانی برد، و در بالای کوه غاری را دید و آن غار را مناسب یافت تا پدرش را در آن جا بگذارد و برود، پسر که به غار رسید، پدر پیرش را از روی کولش پایین آورد و همان جا او را گذاشت، پسر که خواست برود و پدر پیرش را تنها بگذارد، دید که پدرش می خندد، پسر گفت:چرا می خندی، پدر گفت: من هم چند سال پیش پدرم را اینجا آوردم و حالا تو من ر اینجا آورده ای و چند سال دیگر هم پسرت، تو را اینجا می آورد، پسر کمی اندیشید؟!؟
زود پدر پیرش را روی کولش گذاشت و به خانه خودشان برد چون ترسید در آینده پسرش هم مانند خودش پدرش را در داخل غار تنها بگذارد».

»نتیجه گیری:
به همان صورتی که دوست دارید فرزندتان با شما در آینده رفتار کند، به همان صورت با پدر و مادر خود رفتار کنید.

داستان برگرفته از کتاب:
’بهترین داستانهای واقعی دینی‘
دیدگاه ها (۳)

یَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ ح...

#تلنگرالان که این متن را میخوانی فرودگاه های نصف اروپا تعطیل...

خدای من !تنهایی چه تلخ بود ، اگر حضور شیرین تو نبود ؟و بی کس...

بسم الله الرحمن الرحیم خطبه 234 :علل تفاوت...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

دختر سایه

تکپارتی متیو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط