پرسیدم چطور بهتر زندگی کنم

پرسیدم....: چطور ، بهتر زندگی کنم ؟

با کمی مکث جواب داد : گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ،
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،
و بدون ترس برای آینده آماده شو .
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .

شک هایت را باور نکن ،
وهیچگاه به باورهایت شک نکن .

زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی .

پرسیدم :آخر .... ،

و او بدون اینکه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد : مهم این نیست که قشنگ باشی ... ،
قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر .

کوچک باش و عاشق ... که عشق ، خود میداند آئین بزرگ کردنت را ..
بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی .

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن .

داشتم به سخنانش فکر میکردم که نفسی تازه کرد وادامه داد ...
مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و با تمام توان برای زندگی بهتر ، تلاش کنی .

به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ،

که چین از چروک پیشانیش باز کرد و با نگاهی به من اضافه کرد : زلال باش .... ،‌ زلال باش .... ،
فرقی نمی کند که گودال کوچک آبی باشی ، یا دریای بیکران …
زلال که باشی ، آسمان در تو پیدا خواهد بود .
دیدگاه ها (۱۴)

خدایا درود فرست بر محمد و خاندان او … دل مرا از همه چیز تهی ...

وقتی کودکی هفت ساله بودم، پدر بزرگم مرا به برکه ای در یک مزر...

خردمند پیری در دشتی پوشیده از برف قدم می زد که به زن گریانی ...

ای که گره هر دشوای به دست تو می گشاید، و ای که حدت هر سختی ...

بسم الله الرحمن الرحیم در بارۀ حدیث - كَمَا تَعِيشُونَ تَمُو...

。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۴۴ (。☬⁠。⁠)⁩نرم لب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط