پارت [57]
پارت [57]
معلم:خب بچها امسال ما کلا دوتا دانش اموز جدید داریم بقیتونو میشناسم لازم نیس خودتو معرفی کنین فقط دوقلو ها پاشن....بیاین پایه تخته
هردوشون پا میشن میرن
پسر تهیونگ:خب سلام خوشوقتم من کیم.......(اسم پسررو چی گذاشته بودین همونو میگه)...
دختر تهیونگ:سلام منم کیم........(هرچی گذاشتین اسمشو همون)....
یکی از دخترایه کلاس:شما بچهایه کیم تهیونگ هستین؟
دخترش و پسرش:اره چطور؟
یه پسره:پدرتون میدونین کیع؟(نیش خند زد)
دخترش:خ...خب مگه چیکار کرده؟
همون پسره:پدرتون قاتله
پسرش:هی حرف دهنتت بفهم قاتل کی چی بلغور میکنی ها؟
پسره:قاتل ننتونه
پسره تهیونگ:(یهو حمله میکنه بهش خون جلو چشاشو گرفته بود)پسره یه آشغال پدرمون قاتل مامانمون نبود انقدر مشت میزنه پسره سیاه و کبود میشه کل یهم خون از دس میده(زززوووننننن کراش زدم رو پسر تهیونگ😬😂)
دخترش:هی...هیونگ هیونگ ولش کن(گریش میگیره)
معلم :تمومش کنین(داد میزنه)
پسرش:یا گریه نکن آبجی بغلش میکنه
یکی از دخترایه مدرسه:خیلی وحشیه پسره
پسر تهیونگ:نکنه توهم میخوای اون شکلی بشی ها؟
دختره:خب حالا روانی
دخترش:یا حرف دهنتو بفم
دختره:تو دخالت نکن
دخترش:هر کی هر گوهی راجب داداشم بخوره راجب منم خورده
دختره:یاا خیلی بی ادبینننن
دخترش:مثه تو
پسرش:ابجی ولش کن
مدیر:چخبره تویه کلاس
پسرش:(همچیو تعریف میکنه با خونسردی کامل و خیلی جدی)
مدیر:باید بیای دفتر
پسرش:اوک
مدیر:این چه طرز حرف زدنه
پسرش:بریم دفتر دیگه ع ننه دلت میخواد به بابام بگم مدرستو به خاک بکشه ها؟
مدیر:ب...باشه ب..بفرمایین
دخترش:میشینه سر جاش...
معلم:بچها فراموش کنین بشینید و و توخانم کیم بشین کنار سوجون
دخترش:چ...چشم فقط کجاس؟
سوجون:اینجام(یزره آم چیز کراش بود قیافشم اینطوری کرد گف:😎 نه حالا با عینک😂)
( اگر تونستم عکسشو میگذارم😂اگر تونستمااا)
دخترش:عا اها اومدم
نشست کنارش
سوجون:خوشوقتم لیدی کوچولو دستشو دراز کرد
دخترش:یا من کوچولو نیستم تو زیادی قد بلندی دستشو داد بهش...
سوجون:من همقد داداشتم
دخترش:خب داداش منم زیادی نردبونه
سوجون:خیلی زبون درازیا
دخترش:مثه تو
سوجون:(خنده)
ویو پسرش وقتی بردنش دفتر:
مدیر:اقایه کیم اگر پدرمادر مادر پسره بیان مدرسه ما چیکار کنیم ها؟
پسرش:الان برات پول میزنم چقدر لازمه تا لالت کنم
مدیر:اب دهنشو قورت میده آم چقد عه ن..نیازی به زحمت نبود...
پسرش:داد زد گفت بگووو
مدیر:عههه حدود آم 500هزار ملیون
پسرش:مفت خور(چشم قره زد و گوشیشو در اورد براش زد)[اقا ینی چی انقدر خرپول چجوری اخهههه 😐😐😐من هم ازین داداشا میخوام عههه😐😂]
مدیر:م..ممنون میتونی بری
پسرش:عا به بابامم حرفی نمیزنی بای
مدیر:چ...چشم آقایه کیم
داش میرف بالا تویه کلاس که یه دختر اومد...
معلم:خب بچها امسال ما کلا دوتا دانش اموز جدید داریم بقیتونو میشناسم لازم نیس خودتو معرفی کنین فقط دوقلو ها پاشن....بیاین پایه تخته
هردوشون پا میشن میرن
پسر تهیونگ:خب سلام خوشوقتم من کیم.......(اسم پسررو چی گذاشته بودین همونو میگه)...
دختر تهیونگ:سلام منم کیم........(هرچی گذاشتین اسمشو همون)....
یکی از دخترایه کلاس:شما بچهایه کیم تهیونگ هستین؟
دخترش و پسرش:اره چطور؟
یه پسره:پدرتون میدونین کیع؟(نیش خند زد)
دخترش:خ...خب مگه چیکار کرده؟
همون پسره:پدرتون قاتله
پسرش:هی حرف دهنتت بفهم قاتل کی چی بلغور میکنی ها؟
پسره:قاتل ننتونه
پسره تهیونگ:(یهو حمله میکنه بهش خون جلو چشاشو گرفته بود)پسره یه آشغال پدرمون قاتل مامانمون نبود انقدر مشت میزنه پسره سیاه و کبود میشه کل یهم خون از دس میده(زززوووننننن کراش زدم رو پسر تهیونگ😬😂)
دخترش:هی...هیونگ هیونگ ولش کن(گریش میگیره)
معلم :تمومش کنین(داد میزنه)
پسرش:یا گریه نکن آبجی بغلش میکنه
یکی از دخترایه مدرسه:خیلی وحشیه پسره
پسر تهیونگ:نکنه توهم میخوای اون شکلی بشی ها؟
دختره:خب حالا روانی
دخترش:یا حرف دهنتو بفم
دختره:تو دخالت نکن
دخترش:هر کی هر گوهی راجب داداشم بخوره راجب منم خورده
دختره:یاا خیلی بی ادبینننن
دخترش:مثه تو
پسرش:ابجی ولش کن
مدیر:چخبره تویه کلاس
پسرش:(همچیو تعریف میکنه با خونسردی کامل و خیلی جدی)
مدیر:باید بیای دفتر
پسرش:اوک
مدیر:این چه طرز حرف زدنه
پسرش:بریم دفتر دیگه ع ننه دلت میخواد به بابام بگم مدرستو به خاک بکشه ها؟
مدیر:ب...باشه ب..بفرمایین
دخترش:میشینه سر جاش...
معلم:بچها فراموش کنین بشینید و و توخانم کیم بشین کنار سوجون
دخترش:چ...چشم فقط کجاس؟
سوجون:اینجام(یزره آم چیز کراش بود قیافشم اینطوری کرد گف:😎 نه حالا با عینک😂)
( اگر تونستم عکسشو میگذارم😂اگر تونستمااا)
دخترش:عا اها اومدم
نشست کنارش
سوجون:خوشوقتم لیدی کوچولو دستشو دراز کرد
دخترش:یا من کوچولو نیستم تو زیادی قد بلندی دستشو داد بهش...
سوجون:من همقد داداشتم
دخترش:خب داداش منم زیادی نردبونه
سوجون:خیلی زبون درازیا
دخترش:مثه تو
سوجون:(خنده)
ویو پسرش وقتی بردنش دفتر:
مدیر:اقایه کیم اگر پدرمادر مادر پسره بیان مدرسه ما چیکار کنیم ها؟
پسرش:الان برات پول میزنم چقدر لازمه تا لالت کنم
مدیر:اب دهنشو قورت میده آم چقد عه ن..نیازی به زحمت نبود...
پسرش:داد زد گفت بگووو
مدیر:عههه حدود آم 500هزار ملیون
پسرش:مفت خور(چشم قره زد و گوشیشو در اورد براش زد)[اقا ینی چی انقدر خرپول چجوری اخهههه 😐😐😐من هم ازین داداشا میخوام عههه😐😂]
مدیر:م..ممنون میتونی بری
پسرش:عا به بابامم حرفی نمیزنی بای
مدیر:چ...چشم آقایه کیم
داش میرف بالا تویه کلاس که یه دختر اومد...
۸.۱k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.