وقتی بدون اجازه اون میری بیرون و.....
ات ویو
ات:دیدی گفتم
لیا:اوکی حالا
رو تخت نشسته بودیم جرعت حقیقتو بازی میکردیم
لیا:عه ات چرا رو تختی خیسه
ات:نمیدونم....ای وای پریود بیدم
لیا:خاک....بیا پد برو عوض کن
ات:باشه
ته ویو
کجا رفته بود....همه جارو گشتم شمارشو به دوستم دادم که ردیابی کنه یه ادرس داد منم رفتم....نمیخواستم سرش داد بزنم امروز پریود میشد.....ولی خیلی رو مخم رفته بود رفتم دیدم صدای جیغ میاد در زدم باز نکردن بعد چن دیقه یه دختره درو باز کرد
لیا:عه سلام آقای کیم اومدین دنبال ات؟
ته:آره
لیا:راستی ات برای من اومد دارم میرم خارج از کشور خواستیم حال کنیم لطفا دعواش نکنین
با این حرفش یه زره اروم گرفتم
لیا:کره خرررررر بیا شوهرت اومده
ات:ش..ش..شوهرم؟
لیا:آره دیگه تهیونگ
ات:ت..ت..تهیونگ
اومد جلو در چهره پریدهش رو دیدم دلم سوخت ولی بدون اجازه من؟
ته:به به خانم کیم.....میزاشتی فردا میومدی
ات:ت...ت...تهیونگ من....ببخشید...میدونم باید تنبیه شم با اینکه پریودم ولی قبول میکنم....بریم دیگه...لیا سفر خوشی داشته باشی رسیدی پیام بده
لیا:باشه عزیزم برو
خدافظی کردن رفتیم خونه ات تو راه بغض کرده بود حرفی نمیزد یهو دستشو رو گلوش گزاشت
ات:تهیونگ میشه به حرفام گوش بدی
تهیونگ:بگو
ات:میشه خودتو جای من بزاری
تهیونگ:اون وقت تو مگه چته
ات:خودتو به اون راه نزن لیا دوس دختر کوکع فکر کردی نمیدونم امروز باهاش بیرون بودی امروز که نه...۳ روزه میرین بار ولی منو با خودت میبری؟کوک لیا رو میبره...اما شوهر من چی....هه...بامزهس که شوهر من منو ببره بار هنوز یادم نرفته بچم چرا سقط شد....بخاطر کارای جنابعالی امیدوارم یکی بهتر از منو پیدا کنی....
منظورش چی بود؟چاقو رو از جیبش در آورد و نزدیک ساعدش کرد
ته:چیکار میکنی؟
ات:میرم پیش پسرم
ته:حرکت دیگه ای نرو
ات:چرا؟بمونم تا حاملم کنی باز سقط شه......خدافظ ته ته
و زندگی اون به پایان رسید رگشو زد منم کاری نکردم به جز اینکه چاقو رو بردارم و رگ خودمو هم بزنم
مشاور:دوباره عاشق شدی؟
ته:آره
مشاور:عاشق کی
ته:عاشق خون رگ دستام
______________________
میدونم ریدم....ببخشید
ات:دیدی گفتم
لیا:اوکی حالا
رو تخت نشسته بودیم جرعت حقیقتو بازی میکردیم
لیا:عه ات چرا رو تختی خیسه
ات:نمیدونم....ای وای پریود بیدم
لیا:خاک....بیا پد برو عوض کن
ات:باشه
ته ویو
کجا رفته بود....همه جارو گشتم شمارشو به دوستم دادم که ردیابی کنه یه ادرس داد منم رفتم....نمیخواستم سرش داد بزنم امروز پریود میشد.....ولی خیلی رو مخم رفته بود رفتم دیدم صدای جیغ میاد در زدم باز نکردن بعد چن دیقه یه دختره درو باز کرد
لیا:عه سلام آقای کیم اومدین دنبال ات؟
ته:آره
لیا:راستی ات برای من اومد دارم میرم خارج از کشور خواستیم حال کنیم لطفا دعواش نکنین
با این حرفش یه زره اروم گرفتم
لیا:کره خرررررر بیا شوهرت اومده
ات:ش..ش..شوهرم؟
لیا:آره دیگه تهیونگ
ات:ت..ت..تهیونگ
اومد جلو در چهره پریدهش رو دیدم دلم سوخت ولی بدون اجازه من؟
ته:به به خانم کیم.....میزاشتی فردا میومدی
ات:ت...ت...تهیونگ من....ببخشید...میدونم باید تنبیه شم با اینکه پریودم ولی قبول میکنم....بریم دیگه...لیا سفر خوشی داشته باشی رسیدی پیام بده
لیا:باشه عزیزم برو
خدافظی کردن رفتیم خونه ات تو راه بغض کرده بود حرفی نمیزد یهو دستشو رو گلوش گزاشت
ات:تهیونگ میشه به حرفام گوش بدی
تهیونگ:بگو
ات:میشه خودتو جای من بزاری
تهیونگ:اون وقت تو مگه چته
ات:خودتو به اون راه نزن لیا دوس دختر کوکع فکر کردی نمیدونم امروز باهاش بیرون بودی امروز که نه...۳ روزه میرین بار ولی منو با خودت میبری؟کوک لیا رو میبره...اما شوهر من چی....هه...بامزهس که شوهر من منو ببره بار هنوز یادم نرفته بچم چرا سقط شد....بخاطر کارای جنابعالی امیدوارم یکی بهتر از منو پیدا کنی....
منظورش چی بود؟چاقو رو از جیبش در آورد و نزدیک ساعدش کرد
ته:چیکار میکنی؟
ات:میرم پیش پسرم
ته:حرکت دیگه ای نرو
ات:چرا؟بمونم تا حاملم کنی باز سقط شه......خدافظ ته ته
و زندگی اون به پایان رسید رگشو زد منم کاری نکردم به جز اینکه چاقو رو بردارم و رگ خودمو هم بزنم
مشاور:دوباره عاشق شدی؟
ته:آره
مشاور:عاشق کی
ته:عاشق خون رگ دستام
______________________
میدونم ریدم....ببخشید
۶.۹k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.