( قسمت4)
( قسمت4)
.
مامان:پس بهش عمل کن
_حالا ببینم چی میشه
عمو : سلام
دلارام:سلام عمو
_سلام بر عموی خودم
عمو:دلاراااا صد دفعه گفتم این جوری منو صدا نزن
_خو ببخشید....سلام عمو خوبه؟؟؟
عمو:هی بهتره
ارشیا:سلام بر زن و عمو و دختراش
_ارشیاااا صد دفعه گفتم این جوری نگو احساس میکنم مامان پیرزن شده
مامان:دستت درد نکنه حالا من پیر شدم
بابا:بیاین تو دیگه
همگی به طرف بابا چرخیدیم و به طرفش رفتیم....
همگی رو مبل ها نشستیم و منتظر شدیم عمه بنده افتخار بدن بیان بابا بزرگ هم که عین خیالشم نبود
_عمه خانم تشریف نمیارن؟
عمه کو چیکه:الان میاد، شهره شهره...بیا دیگه
تو گوش کناریم گفتم_انگار جلسه خواستگاریه عمست خخخخخ
ارشیا:خخخخ اگه بشنوه
_از خوشحالی خواستگار حتما غش میکنه....صبر کن ببینم
به جیغ کشیدم :ارشیااااا!!!!
ارشیا:جاااانم
_خیلییییی
به دور ورم نگاه کردم همه در حال آماده باش بودن تا از جنگ احتمالی جلوه گیری کنن نگاه بهشون کردم_چیه؟
.
مامان:پس بهش عمل کن
_حالا ببینم چی میشه
عمو : سلام
دلارام:سلام عمو
_سلام بر عموی خودم
عمو:دلاراااا صد دفعه گفتم این جوری منو صدا نزن
_خو ببخشید....سلام عمو خوبه؟؟؟
عمو:هی بهتره
ارشیا:سلام بر زن و عمو و دختراش
_ارشیاااا صد دفعه گفتم این جوری نگو احساس میکنم مامان پیرزن شده
مامان:دستت درد نکنه حالا من پیر شدم
بابا:بیاین تو دیگه
همگی به طرف بابا چرخیدیم و به طرفش رفتیم....
همگی رو مبل ها نشستیم و منتظر شدیم عمه بنده افتخار بدن بیان بابا بزرگ هم که عین خیالشم نبود
_عمه خانم تشریف نمیارن؟
عمه کو چیکه:الان میاد، شهره شهره...بیا دیگه
تو گوش کناریم گفتم_انگار جلسه خواستگاریه عمست خخخخخ
ارشیا:خخخخ اگه بشنوه
_از خوشحالی خواستگار حتما غش میکنه....صبر کن ببینم
به جیغ کشیدم :ارشیااااا!!!!
ارشیا:جاااانم
_خیلییییی
به دور ورم نگاه کردم همه در حال آماده باش بودن تا از جنگ احتمالی جلوه گیری کنن نگاه بهشون کردم_چیه؟
۱۳.۶k
۰۸ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.