ما قصه پوسده

ما قصه ي پوسيده ي
تنهائي و درديم
هم پرسه ي بي هنگام ِ
باران و تگرگيم
بي تاب تر از اميد
بي خواب تر از درد
ما زخمي دشنه هاي
نامردان ِ مرديم
#شهزاد
دیدگاه ها (۱)

سرچشمه ي بارانيچون رود خروشانيننگ است بر ايرانيآيين بياباني....

كم رنگ شده قصه ي ديوانگي ماآهنگ شده سرود ِ پروانگي ماپاييز د...

قصه اش غُصه است در يادمعطشي زخمي ز بنيادمهمان دندان زده سيبي...

آي عشقچه روزگاريستتو كه نيستي نمي جوشد دلم از هيچآي عشق تو ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط