کاش این همه از دسترسم دور نبودی

کاش این همه از دسترسم دور نبودی!
خورشید نبودی و پر از نور نبودی!

ای کاش که هم رنگ تو بودم من و ای کاش
بر پیرهنم وصله‌ی ناجور نبودی!

گفتند شما مال همید... آه! چه می شد
ای چشمِ تر! این قدر اگر شور نبودی؟

پر بود، پر از آهوی یک ساله در و دشت
در شهر اگر این همه ساطور نبودی

صیاد که با دست پر آمد... تو چطوری؟
ای صیدِ بد اقبال که در تور نبودی!

y
دیدگاه ها (۴۸)

یا من مغلوب‌ترین فاتح جهانمیا مرزهای تن تو دست ‌نیافتنی‌ستدا...

بازپنج شنبه شده بی تو دلم غمگین استسایه ی کوچ کبوتر به سرم س...

به درک که باران نیامدخودم با همین چشمهایم حافظه ی کوچه پس کو...

شبا آهسته می گریمکه شاید کم شود دردمتحّمل می رود اماشب غم سر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط