Crazy Silence....
Crazy Silence....
پارت چهاردهم
_______________
ویو ات....
نامجون@:دیوانه شدی؟!...یعنی میخوای بگی یه نفر میخواست من رو بکشه اونوقت به چه دلیل؟!
ات:م،من ....یه چیزی رو ازت پنهان کردم
@چی؟!
ات:چند روزی هست که یه شماره ناشناس بهم زنگ میزنه تهدید میکنه ولی ...ترسیدم بهتون بگم ...
@فکر میکردی اگر همینجوری این به اصطلاح راز رو نگه میداشتی چه اتفاق میافتاد ؟؟...اگر تهش میرسید به خودت چی ؟!
ات:نامجون ...
@جان نامجون ؟!
ات:م،من خیلی میترسم ....میترسم به خاطر من اتفاقی برای شما بیفته ....میترسم ...
@ا.ت تو کسی نبودی که به خاطر این اتفاق ها بترسی ....ما از اون همه پرونده گذشتیم اینم پرونده مرد X تمام میشه ...
ات:ما هنوز اسمش رو هم نمیدونیم چطور میخواییم این پرونده رو تمام کنیم ؟!
@تموم میشه ....بالاخره تمام میشه ...
آروم وارد خونه شد به اطراف نگاه کرد ...دوباره بوی کیمچی ....
ات:جیهوپ؟!....جیهوپ نیستی؟!...هوپیااا؟!
یه نفر از پشت جلو چشمش رو گرفت که باعث شد ا.ت جیغ بزنی و محکم با آرنجش بزنه تو شکم فرد پشت سرش
_آخخخ شکممم(داد)
ات:ج،جیهوپ ...تو بودی ش،شرمنده خوبی...
جیهوپ همونطور که هم شده بود لایک نشان داد....
_آره فقط ،دیگه شکمم رو حس نمیکنم ...
ات:(خنده ریز)
آروم ل،ب،ای جیهوپ رو بو،س،ید
ات:اینم عذرخواهی حالا برو بالا لباس های من رو بیار که جون از پله بالا رفتن ندارم ...
_اگر لباس ها رو بیارن یعنی خودمم میتونم عوضشون کنم برات نه؟!
ات:یااا گمشووو
جیهوپ با خنده رفت بالا که گوشی ات زنگ خورد
ات:جانم جونگکوکی؟!
#ا.ت...یادته بهم چی گفتی بودی ؟!
ات:ازت میخواستم اون کسی که تهدیدم میکنه رو ردیابی کنی ....برای چی؟؟
#ات.....الان پیش کی هستی ؟!
ات:جیهوپ ...تو اتاقمه
#ا.ت جیهوپ...
ات:میشه مثل آدم بگی چیشده؟!
#جیهوپ ه،همونیه که ما دنبالش میگردیم
ات:چ،چی؟!
#ا.ت میام دنبالت بریم بیرون ...
ات:ن،نمیخواد میمونم اینجا کار دارم
#اما ا.ت خطرناکه ممکنه...
ات:جوری رفتار کن انگار نمیدونی که جیهوپ همون مرد X خب؟!....به بقیه بچه ها هم هیچی نگو ...
تلفن رو قطع کرد که جیهوپ اومد پایین
_بیب برات لباس آوردم بگیر ...
ات:ممنونم ...تا دستات رو بشوری من ظرف های غذا رو آماده میکنم ...
_به روی چشم ...
چند روزی از اون اتفاق میگذره و فقط ات و جونگکوک از این ماجرا خبر دارند ...
ادامه کامنت
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#J_HOPE
پارت چهاردهم
_______________
ویو ات....
نامجون@:دیوانه شدی؟!...یعنی میخوای بگی یه نفر میخواست من رو بکشه اونوقت به چه دلیل؟!
ات:م،من ....یه چیزی رو ازت پنهان کردم
@چی؟!
ات:چند روزی هست که یه شماره ناشناس بهم زنگ میزنه تهدید میکنه ولی ...ترسیدم بهتون بگم ...
@فکر میکردی اگر همینجوری این به اصطلاح راز رو نگه میداشتی چه اتفاق میافتاد ؟؟...اگر تهش میرسید به خودت چی ؟!
ات:نامجون ...
@جان نامجون ؟!
ات:م،من خیلی میترسم ....میترسم به خاطر من اتفاقی برای شما بیفته ....میترسم ...
@ا.ت تو کسی نبودی که به خاطر این اتفاق ها بترسی ....ما از اون همه پرونده گذشتیم اینم پرونده مرد X تمام میشه ...
ات:ما هنوز اسمش رو هم نمیدونیم چطور میخواییم این پرونده رو تمام کنیم ؟!
@تموم میشه ....بالاخره تمام میشه ...
آروم وارد خونه شد به اطراف نگاه کرد ...دوباره بوی کیمچی ....
ات:جیهوپ؟!....جیهوپ نیستی؟!...هوپیااا؟!
یه نفر از پشت جلو چشمش رو گرفت که باعث شد ا.ت جیغ بزنی و محکم با آرنجش بزنه تو شکم فرد پشت سرش
_آخخخ شکممم(داد)
ات:ج،جیهوپ ...تو بودی ش،شرمنده خوبی...
جیهوپ همونطور که هم شده بود لایک نشان داد....
_آره فقط ،دیگه شکمم رو حس نمیکنم ...
ات:(خنده ریز)
آروم ل،ب،ای جیهوپ رو بو،س،ید
ات:اینم عذرخواهی حالا برو بالا لباس های من رو بیار که جون از پله بالا رفتن ندارم ...
_اگر لباس ها رو بیارن یعنی خودمم میتونم عوضشون کنم برات نه؟!
ات:یااا گمشووو
جیهوپ با خنده رفت بالا که گوشی ات زنگ خورد
ات:جانم جونگکوکی؟!
#ا.ت...یادته بهم چی گفتی بودی ؟!
ات:ازت میخواستم اون کسی که تهدیدم میکنه رو ردیابی کنی ....برای چی؟؟
#ات.....الان پیش کی هستی ؟!
ات:جیهوپ ...تو اتاقمه
#ا.ت جیهوپ...
ات:میشه مثل آدم بگی چیشده؟!
#جیهوپ ه،همونیه که ما دنبالش میگردیم
ات:چ،چی؟!
#ا.ت میام دنبالت بریم بیرون ...
ات:ن،نمیخواد میمونم اینجا کار دارم
#اما ا.ت خطرناکه ممکنه...
ات:جوری رفتار کن انگار نمیدونی که جیهوپ همون مرد X خب؟!....به بقیه بچه ها هم هیچی نگو ...
تلفن رو قطع کرد که جیهوپ اومد پایین
_بیب برات لباس آوردم بگیر ...
ات:ممنونم ...تا دستات رو بشوری من ظرف های غذا رو آماده میکنم ...
_به روی چشم ...
چند روزی از اون اتفاق میگذره و فقط ات و جونگکوک از این ماجرا خبر دارند ...
ادامه کامنت
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#J_HOPE
۳.۰k
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.