برف باریده بر این جاده و جایت خالیست

برف باریده بر این جاده و جایت خالیست
دست در دست من اما رد پایت خالیست

روی این جاده ی یخ بسته ی بی مقصد آه
چقدر جاذبه ی گرم صدایت خالیست

امتدادیست پر از برف و پر از دلتنگی
جای نجوای تو و زمزمه هایت خالیست

آسمان صاف و زمین سرد و درختان سرسبز
جاده از بوی دل انگیز هوایت خالیست

گرچه با فوجی از احساس قشنگم اما
سطر سطر دلم از حرف و هجایت خالیست

ای پریشانِ پشیمان شده از خویش هنوز
کلبه ی شعر و غزل نیز برایت خالیست
دیدگاه ها (۲)

در قبله ی من دیدن آن روی تو کافی استدر این دل شب نرگس جادوی ...

ای در شب ِتاریک ِدلم، ماه ترینمبین ِتو و مهتاب، پر از شکّ و ...

.گنجشکک درخت توام ،فصل بی کسیبر شاخه ی بلند دلت، لانه میکشمب...

میشود آیا شبی مهتاب شام من شویلحظه زیبای وصل اختتام من شوی....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط