باران خونP22 S2

ویو نامجون
دستم که زیر سرش بود رو بالا اوردم تا سرش یه خورده بیاد بالا تره لیوان رو بین لباش گذاشتم تا راحت باشه و بعد از خوردن مقداری از اب دستش رو روی سینش گذاشت و شروع به سرفه کرد

نامجون: بهتری؟
ا/ت: ارع{سرفه}
نامجون: میتونی خودت رو کنترل کنی؟
ا/ت: زیاد ن ولی ارع
نامجون: بریم بیمارستان؟
ا/ت: نه
نامجون: امبولانس خبر کنم؟
ا/ت: نه نامجون نه{یکم بلند}
نامجون: باشه {نگران}
ا/ت: {سرفه}
نامجون: میخوای ببرمت خونه؟
ا/ت: ارع
نامجون: باشه وایسا{ا/ت رو برای بغل میکنه و میزارع رو مبل }
ا/ت: چیکار میکنی؟
نامجون: همینجا بمون من کتمو بپوشم بعد میریم
ا/ت: باشه{نیشخند}

-------------------------------------------------------------------
ویو ا/ت

مثل باد کتشو پوشیدو رو میزشو مرتب کرد و دوباره کمکم کرد تا بلند بشم
نامجون: میخوای کولت کنم؟
ا/ت: نه نه نه
نامجون: پس بیا بغلم
ا/ت: عه نه ولم کن
نامجون: {ا/ت رو براید استایل بغلش میکنه}
ا/ت: الان میبیننمون دردسر میشه
نامجون: همسرمی کجاش بده ؟
ا/ت: اخه اونا که نمیدونن
نامجون: بزار بدونن البته ما از پشت میریم کسی مارو نبینه
ا/ت: بزارم زمین الان دوباره تفسم بند میاد
نامجون: نه کاری نمیشی
از توی دفترش اومد بیرون و به سمت راه پله ها رفتیم و مثل فر فره 100طبقع رو با پای پیاده از پله ها اومد پایین
ا/ت: خسته نشدی؟
نامجون: شاید، انتخواب کن
ا/ت: چیو؟
نامجون....
دیدگاه ها (۹)

استوری درخواستی#

...i don't have idea

Happy suga 🎂

پروف عوض شدددگممون نکنید

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

شوهر دو روزه. پارت۷۷

پارت ۲۱ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط