اولین عشق زندگیم
اولین عشق زندگیم
P18
سریع خودم رو جمع و جور کردم
(ویو ا.ت)
همینطور که روی پاهاش نشسته بودم گریه میکردم
اون هم کیس مارک های وحشیانه اش رو روی گردنم میذاشت
دستم روی روی بازو گذاشتم و به عقب هل دادم تا بفهمه در میگیره
اشکام بی اختیار از گون هام سر می خوردن
_گریه نکن
+هق .....هق ...
_ حداقل به خاطر من گریه نکن
ساکت شدم این پسر چرا آنقدر گنگ بود ؟ چرا نمیتونستم درکش کنم؟
کاراش ، رفتارش ، همه واسم گنگ بودن
اینکه چرا آنقدر باهام مهربونه با اینکه فقط چند روزه همو دیدیم
از روی پاش بلند شدم
+ب....ببخشید
_چرا؟
سریع دویدم و از اونجا رفتم
رفتم توی کلاس و روی صندلیم نشستم
دستم روی قلبم گذاشتم و نفس عمیقی کشیدم
با دستی که کشیده شد روی سرم شکی بهم وارد شد نگاه کردم
یه پسری بود که قبلاً دیده بودنش ولی نمیشناسمش
¢هوممم واقعا شبیهشی
+چی؟
؟؟؟!؟؟؟
+چیکار میکنی؟
بوسه ای به سرم زد
¢هیچی فقط
_برو بیرون
¢چی؟
_جیمین بس کن ، برو بیرون
رفت اسمش جیمین بود خیلی آشنا بود ولی یادم نمیاد کجا دیده بودمش
+ا...اون.....کی بود؟
_مهم نیس
اومد و نشست سر جاش
(پرش زمانی به بعد از تعطیل شدن)
_سوار شو میرسونمت
+نه.....مرسی ...خ...خودم میرم
دستم رو گرفت و کشید و سوار ماشینم کرد
_خونت کجاست ؟
+ب....برین میگم
توی راه بودم
_تون موقع چرا داشتی گریه میکردی ؟ ها؟
+م....مهم....نیس
_بهم بگو
نزدیکم شد توی یک سانتی با صورتم قرار گرفت
_از این به بعد هم میام دنبالت هم میارمت پس صبح دیر نکنی
؟؟؟؟
بوسه ی ریزی به روی لبم زد و اون لبخند مست کننده اش رو نمایان کرد
پیرسینگ لبش ، خال زیر لبش همه ی اینا دلیلی برای دیوانه شدنم ب......
صبر کن ....من....من......دارم چی میگم .....
صبر کن .....من...من....منظورم اون نبود
_میدونم ( خنده)
P18
سریع خودم رو جمع و جور کردم
(ویو ا.ت)
همینطور که روی پاهاش نشسته بودم گریه میکردم
اون هم کیس مارک های وحشیانه اش رو روی گردنم میذاشت
دستم روی روی بازو گذاشتم و به عقب هل دادم تا بفهمه در میگیره
اشکام بی اختیار از گون هام سر می خوردن
_گریه نکن
+هق .....هق ...
_ حداقل به خاطر من گریه نکن
ساکت شدم این پسر چرا آنقدر گنگ بود ؟ چرا نمیتونستم درکش کنم؟
کاراش ، رفتارش ، همه واسم گنگ بودن
اینکه چرا آنقدر باهام مهربونه با اینکه فقط چند روزه همو دیدیم
از روی پاش بلند شدم
+ب....ببخشید
_چرا؟
سریع دویدم و از اونجا رفتم
رفتم توی کلاس و روی صندلیم نشستم
دستم روی قلبم گذاشتم و نفس عمیقی کشیدم
با دستی که کشیده شد روی سرم شکی بهم وارد شد نگاه کردم
یه پسری بود که قبلاً دیده بودنش ولی نمیشناسمش
¢هوممم واقعا شبیهشی
+چی؟
؟؟؟!؟؟؟
+چیکار میکنی؟
بوسه ای به سرم زد
¢هیچی فقط
_برو بیرون
¢چی؟
_جیمین بس کن ، برو بیرون
رفت اسمش جیمین بود خیلی آشنا بود ولی یادم نمیاد کجا دیده بودمش
+ا...اون.....کی بود؟
_مهم نیس
اومد و نشست سر جاش
(پرش زمانی به بعد از تعطیل شدن)
_سوار شو میرسونمت
+نه.....مرسی ...خ...خودم میرم
دستم رو گرفت و کشید و سوار ماشینم کرد
_خونت کجاست ؟
+ب....برین میگم
توی راه بودم
_تون موقع چرا داشتی گریه میکردی ؟ ها؟
+م....مهم....نیس
_بهم بگو
نزدیکم شد توی یک سانتی با صورتم قرار گرفت
_از این به بعد هم میام دنبالت هم میارمت پس صبح دیر نکنی
؟؟؟؟
بوسه ی ریزی به روی لبم زد و اون لبخند مست کننده اش رو نمایان کرد
پیرسینگ لبش ، خال زیر لبش همه ی اینا دلیلی برای دیوانه شدنم ب......
صبر کن ....من....من......دارم چی میگم .....
صبر کن .....من...من....منظورم اون نبود
_میدونم ( خنده)
۳۵۷
۲۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.