اولین عشق زندگیم
اولین عشق زندگیم
P20
+ب...باشه
(ویو ا.ت )
لباسام رو پوشیدم یه دامن تقریبا کوتاه و یه کت مشکی
منتظرش بودم
بوق ...بوق (صدای بوق ماشین )
از جام بلند شدم به طرف در رفتم
£کجا ؟
+بیرون
£ با کی؟ اون کیه ؟(داد)
+بابا!
£حق نداری بری
+بابااا
در رو باز کردم ولی بابام در رو محکم بست
+بابا ...هق ....ولم ....هق.....کن
£حق نداری بری این موقع شب (داد)
زینگگگگ(زنگ در)
بابام در رو باز کرد با دیدن چهره اش سر جاش خشک شد
_مشکلی پیش اومده جناب کیم ؟(ابرو ی بالا انداخته)
£ن....نه
اومد سمتم و دستم و گرفت و برد ، در ماشین رو باز کرد
_بشین
نشستم و راه افتاد از توی آینه بابام رو نگاه کردم با دهن باز مونده داشت به ماشین نگاه میکرد
_خوبی؟
+ا...اره
دستش رو روی پام گذاشت و با شستش پام رو نوازش میکرد
دستش سرد بود باعث میشد بدنم یخ بزنه
جوری که با یک دستش فرمون رو میچرخوند آدم رو دیوانه میکرد
تتو های روی دستش ...
_دارم میشنوم (خنده)
ای وایییی
شرمنده دیر گذاشتم 😥
P20
+ب...باشه
(ویو ا.ت )
لباسام رو پوشیدم یه دامن تقریبا کوتاه و یه کت مشکی
منتظرش بودم
بوق ...بوق (صدای بوق ماشین )
از جام بلند شدم به طرف در رفتم
£کجا ؟
+بیرون
£ با کی؟ اون کیه ؟(داد)
+بابا!
£حق نداری بری
+بابااا
در رو باز کردم ولی بابام در رو محکم بست
+بابا ...هق ....ولم ....هق.....کن
£حق نداری بری این موقع شب (داد)
زینگگگگ(زنگ در)
بابام در رو باز کرد با دیدن چهره اش سر جاش خشک شد
_مشکلی پیش اومده جناب کیم ؟(ابرو ی بالا انداخته)
£ن....نه
اومد سمتم و دستم و گرفت و برد ، در ماشین رو باز کرد
_بشین
نشستم و راه افتاد از توی آینه بابام رو نگاه کردم با دهن باز مونده داشت به ماشین نگاه میکرد
_خوبی؟
+ا...اره
دستش رو روی پام گذاشت و با شستش پام رو نوازش میکرد
دستش سرد بود باعث میشد بدنم یخ بزنه
جوری که با یک دستش فرمون رو میچرخوند آدم رو دیوانه میکرد
تتو های روی دستش ...
_دارم میشنوم (خنده)
ای وایییی
شرمنده دیر گذاشتم 😥
۱۲.۹k
۰۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.