گاهی شرار شرم و گاهی شور شیدایی است

گاهی شرار شرم و گاهی شور شیدایی است
این آتـش از هر سر که بر خیزد تماشــایی است

دریـــا اگر ســــر می زنــــد بر سنــــگ حق دارد
تنهـــــا دوای درد عاشـــــق ناشکیبـــایی است
زیبــــای من ! روزی که رفتــــی با خودم گفتـــم
چیزی که دیگر بر نخواهد گشت، زیبــــایی است

راز مـــرا از چشمهــــایـــــم می تـوان فهمیـــــد
این گریه های ناگهـــــان از تــرس رسوایی است

این خیــــره مانــــدن ها به ساعت های دیــواری
تمــــرین بــــرای روزهایــــی که نمی آیی است

شــــاید فقط عـــــاشق بداند "او" چرا تنهاست:
کامـل ترین معنــــا برای عشـــــق تنهایی است ...
دیدگاه ها (۲)

رنگ چشمان تو یاسی می کند احساس رابوسه هایت می دهد طعم خوش گ...

....NHاصلا قرار نیستچگونه شرح دهم که دچاریعنی چهدلی که سوخته...

من تمام روز را در زیر باران بوده ام آنطرف، آن گوشه، پایین خی...

جاده دلگیرست وقتی عشق همراهت نباشد دوستان باشند, اما یار دلخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط