رمان بانگو آن تایتان پارت سوم
فوکوزاوا: آتسوشی باید نگهبان برای دازای بزاریم 😠✊
آتسوشی : کیو نگهبان کنیم؟
فوکوزاوا : نمیدونم 😐 خودت 😐😠✊
آتسوشی :«😭» باشه
دازای : کاوایی خانم 😍
هانجی : میگم چرا گیر دادی به مردن؟
دازای : خودکشی فقط خودکشی دو نفره 😌
هانجی : خیلی باحالی نباید(♥_♥) بخوای بمیری
دازای : کاوایی خانم جواب بده 😍!
میکاسا : ارن اجازه میدی؟ 😠(جدی)
آتسوشی : مگه ارن صاحبشه که اینکارو میکنه (┬┬_┬┬)😐✊💔
ارن : اشکال نداره بگو 😐💔🔪✊
میکاسا : اگه ارن بگه باشه میام 😠(جدی)
دازای : چرا اجازه نمیدی این خانم کاوایی با من خود کشی کنه؟ 😠(جدی) 😋
ارن : اول باید تایتانارو بکشی تا قرون آخر اون موقع شاید 😐😠💔🔪🔪🔪
💔 لیوای نشسته داره با چویا نوشیدنی میخوره 💔
لیوای : درحال چایی خوردن 😌
چویا : در حال پتروس خوردن😌
دازای : میگم هانجی نظرت چیه اتحادمونو بیشتر کنیم 😐✊؟
هانجی : وای باشه 😍😂
💔 اتحاد مسخره کردن دو تا کوتوله جذاب 💔
هانجی: میدونستی این کوتوله عشق تمیزیه هر روز با وایتکس خونشو تمیز میکنه 😂✊👌
لیوای : 💢💢💢💢
دازای : وای جدا چویا هم خیلی زود مست میکنه همشم پتروس میخوره 😂👌
چویا : 💢💢💢💢
دازای : تازه یه کلاه خجالت آره داره که خیلی اعصاب خورد کنه 😂👌
چویا : باکااااااا 😠💢💢💢💢💢🔪🔪🔪💔
هانجی : بیا بریم تا خفت نکرده 😐😂👌
لیوای : خدایا ما را از این دو دیوانه نجات بده 😐🙏🙌
چویا : الاهی آمین 🙌😐
همه : یا رب العالمین 😐🙏
(کم مونده آیت الکرسی هم بخونن 😐😂💔)
ادامه در پارت بعدی.............. ❤
نویسنده : خودم 😋
کپی ممنوع 😠
#فالو_لایک_فراموش_نشه😻❤👉
آتسوشی : کیو نگهبان کنیم؟
فوکوزاوا : نمیدونم 😐 خودت 😐😠✊
آتسوشی :«😭» باشه
دازای : کاوایی خانم 😍
هانجی : میگم چرا گیر دادی به مردن؟
دازای : خودکشی فقط خودکشی دو نفره 😌
هانجی : خیلی باحالی نباید(♥_♥) بخوای بمیری
دازای : کاوایی خانم جواب بده 😍!
میکاسا : ارن اجازه میدی؟ 😠(جدی)
آتسوشی : مگه ارن صاحبشه که اینکارو میکنه (┬┬_┬┬)😐✊💔
ارن : اشکال نداره بگو 😐💔🔪✊
میکاسا : اگه ارن بگه باشه میام 😠(جدی)
دازای : چرا اجازه نمیدی این خانم کاوایی با من خود کشی کنه؟ 😠(جدی) 😋
ارن : اول باید تایتانارو بکشی تا قرون آخر اون موقع شاید 😐😠💔🔪🔪🔪
💔 لیوای نشسته داره با چویا نوشیدنی میخوره 💔
لیوای : درحال چایی خوردن 😌
چویا : در حال پتروس خوردن😌
دازای : میگم هانجی نظرت چیه اتحادمونو بیشتر کنیم 😐✊؟
هانجی : وای باشه 😍😂
💔 اتحاد مسخره کردن دو تا کوتوله جذاب 💔
هانجی: میدونستی این کوتوله عشق تمیزیه هر روز با وایتکس خونشو تمیز میکنه 😂✊👌
لیوای : 💢💢💢💢
دازای : وای جدا چویا هم خیلی زود مست میکنه همشم پتروس میخوره 😂👌
چویا : 💢💢💢💢
دازای : تازه یه کلاه خجالت آره داره که خیلی اعصاب خورد کنه 😂👌
چویا : باکااااااا 😠💢💢💢💢💢🔪🔪🔪💔
هانجی : بیا بریم تا خفت نکرده 😐😂👌
لیوای : خدایا ما را از این دو دیوانه نجات بده 😐🙏🙌
چویا : الاهی آمین 🙌😐
همه : یا رب العالمین 😐🙏
(کم مونده آیت الکرسی هم بخونن 😐😂💔)
ادامه در پارت بعدی.............. ❤
نویسنده : خودم 😋
کپی ممنوع 😠
#فالو_لایک_فراموش_نشه😻❤👉
۱۳.۶k
۰۴ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.