رمان بانگو آن تایتان پارت دوم

خوب اتحاد چویا و لیوای بر قرار میشود 😐😋👌
لیوای : خوب الان میتونی کمک کنی این جهنمو بهشت کنیم 😒
چویا : یا مولا اونا چین چقدر گندن 😐💔💔💔😨
دازای : اینا چین هانجی؟ 😊
هانجی : اینا تایتانن 😊 آدما رو میخورن 😐💔💔🔪🔪 ماباید جلوشونو بگیریم 😐😊😠💔🔪
دازای : گفتی آدم میخورن؟ 😅
هانجی : آره چطور مگه؟ 😶
دازای : هیچی 😅
آتسوشی : ما قرار اینجا چه کنیم؟ 😐💔
آکو : پای هم قطع کنیم 😈
کنیکیدا : میشه زر اضافی نزنید😠
موری : خیلی عجیب من یه دکترم 😐 ؟
همه 😐😐😐😐😐😐😐😐
چویا : بیا کمکت کنم این موجودات گندرو بکشی 😐😈💔🔪
همه : ما هم میایم 😅😠🔪
خوب رفتن سر جنگ 🔪
دازای : هوی تایتان بیا منو بخور 😆😄
اتسوشی : اس وای بازم باید برم کمک کنم 😑
رفتن با سرعت ببری 💜
نجات دادن دازای❤
آکو: راشومون 😠
تیکه تیکه کردن تایتان توسط راشومون 😐💔🔪
کنیکیدا : دوپوی شاعر 😠
در آوردن قلاب بتمنی 😐💔🔪
پرت کردن قلاب 💔🔪
کشیده شدن 💔💔
زدن شمشیر بر جای حساس تایتان 💔🔪
لیوای : اینا چقدر عجیبن 😐💔🔪😑
آتسوشی : جانور زیر نور ماه 😠
ببر شدن رفتن سمت جای حساس تایتان و ضربه زدن 💔🔪
ارن : اونا خیلی عجیب تر از منن 😐
💔💔وارد شدن میکاسا 💔💔
دازای : واهایی کاوایی 😍😍 خانمومرو 😍😍 باید بهش درخواست خودکشی بدم 😍😍
کیوکا : شیطان برفی 😠
در اومدن شیطان برفی 💔🔪 تیکه تیکه شدن تایتان توسط کاتانای 💔🔪
همه : الاهی شکر فعلا تایتانی نمونده 😆
(همه چهار تا کشتن 😐💔🔪)
💜💜رفتن سر خانه 💜💜
دازای : اسمتون چیه؟ 😍😍
میکاسا : ارن بهش بگم؟ (ای از همه چی از ارن اجازه میگیره 😐💔🔪)
ارن : بگو 😑
میکاسا : من میکاسا آکرمن هستم (جدی 😠)
دازای : میشه خود کشی دونفرع کنیم؟
میکاسا : ارن وای ارن کجا رف 😰💔🔪 ارن هرچی ارن بگه فقط حرف ارن ارن ارن شعار ماست بخاطرش خودکشی افتخار ماست 😠✊
آرمین : بیاین بچه ها 😅
اتسوشی : چه شعاری ساختا 😐💔🔪
آکو : راشومون 😠
کیوکا : برف شیطانی 😠
آتسوشی : میخوان چیکار کنن 😐💔💔😨
چند لحظه بعد 😐
شیطان برفی در حال خورد کردن هویج 😠🔪💔
راشومون در حال پخت سیب زمینی 😐💔🔪
ساشی : اجب آدمای خوبی به فکر ماهستن 😋
کیوکا : اینم که با معدش فکر میکنه 😐👍
آتسوشی : دازای سان اینجا میتونه خیلی راحت خودکشی کنه 😐😅😰💔🔪
ادامه در پارت بعدی............ 💜
نویسنده : خودم 😋
دیدگاه ها (۴۷)

رمان بانگو آن تایتان پارت سوم

رمان بانگو آن تایتان پارت چهارم

رمان بانگو آن تایتان پارت اول

خبر رمان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط