وانشات از Teahyung
-اهه خدای من….خسته شدم
کش و قوسی به بدن خسته م دادم و نگاهی به تهیونگ که عین خرس رو تخت خوابیده بود کردم
-پسره ی تنبل گرفته خوابیده بعد منه بدبخت نشستم دارم برنامه نویسی لعنتی رو تو کامپیوتر تمرین میکنممم
لیوان آبی ک رو میزم بود رو برداشتم و پاورچین سمت تخت رفتم،لبخند خبیثانه ای زدم و کل آب توی لیوان رو روی صورت غرق در خواب تهیونگ ریختم
+شتت….چیشدههه
وحشت زده از خواب بلند شد و نفس نفس میزد،از خنده نفسم بند اومد و بزور حرف زدم
-واییی خدا….قیافه شو
یهویی بهم زل زد و مشکوک نگام کرد
+دوباره آب ریختی رو من نه؟
سرمو به معنای اره تکون دادم و لبخند بزرگی زدم
-توام دوباره قول دادی بیدار بمونی ولی گرفتی عین خرس خوابیدی
آهی کشید و موهاشو که رو صورتش ریخته بود با دستش مرتب کرد
+لعنت به خستگی و ذهن من که همیشه باعث میشن زیر قولم بزنم
چشم غره ای بهش رفتم و از کمد حوله واسه خشک کردن موهاش برداشتم
-خب حالا نمیخواد سخنرانی تاثیر گذار بکنی
حوله رو پرت کردم رو صورتش و دوباره نشستم پشت میز کارم
-موهاتو خشک کن بعد بخواب وگرنه سرما میخوری میفتی رو دستم
اومد پیشم وایساد و لبخند مزخرفی زد
+خوابم نمیاد باهات بیدار میمونم تا کارت تموم شه
هوفی کشیدم و نگاهی بهش کردم
-تو؟ تو کی تونستی بیشتر از یه ربع با من بیدار بمونی هوم؟
کنارم رو زمین نشست و شونه هاشو بالا انداخت
+خب از همین الان تمرین میکنم که بیدار بمونم
پوکر نگاهی بهش انداختم و کتابم رو باز کردم تا بخونم
+چی میخونی؟
خودکار تو دستم رو سمتش پرت کردم و اخمی کردم
-اولا سوال پیچم نکن نصفه شبی،دوما جز برنامه نویسی کوفتی چه چیز دیگه ای باید بخونم؟
عین بچه ها قهر کرد و پشت به من نشست
+من قهرم باهات خانم کیم
این رفتار کیوتش باعث شد خنده ی کوچیکی بکنم،از صندلی بلند شدم و کنارش نشستم
-از کی تا حالا من خانم کیم شدم؟
بی تفاوت نگاهی بهم انداخت
+چمیدونم یهویی از دهنم در رفت
دستی رو موهاش کشیدم که لبخندم محو شد و کاش اخم کردم
-مگه نگفتم موهاتو خشک کن؟ الان سرما بخوری چی؟
رفتم رو صندلی نشستم و حوله رو ازش گرفتم
-بشین اینجا خشک کنم موهاتو
لبخند ریزی زد و جایی ک اشاره کرده بودم نشست
-چرا میخندی؟ مگه قهر نبودی باهام؟
شونه هاشو بالا انداخت و نگاهی بهم کرد
+ناخودآگاه لبخند رو صورتم نشست وقتی که نگرانم شدی
لبخندی زدم و همینطور که موهاشو خشک میکردم بوسه ای رو سرش گذاشتم
-اخه دلم طاقت نمیاره تهیونگ بر اسب سفیدی که دلمو برده مریض بشه..
(پ.ن: گایز میشه بگین چقدر از پیج راضی هستید؟ اگه نظری انتقادی تعریفی هرچیزی هست لطفاً توی کامنت یا توی ناشناس بهم بگید حتما جواب میدم...و میخ.استم بگم من خودمم خیلی دلم میخواد رمان بخونم و یا یه پیجی مث پیج خودمون پیدا کنم...اگه پیجی میشناسید از معرفیش به من دریغ نکنید :)))) مچکرم...)
✓ #madi ~ #taehyung ~ #Oneshot ~ #BTS ❜
⊸ @army_bts_ot7
کش و قوسی به بدن خسته م دادم و نگاهی به تهیونگ که عین خرس رو تخت خوابیده بود کردم
-پسره ی تنبل گرفته خوابیده بعد منه بدبخت نشستم دارم برنامه نویسی لعنتی رو تو کامپیوتر تمرین میکنممم
لیوان آبی ک رو میزم بود رو برداشتم و پاورچین سمت تخت رفتم،لبخند خبیثانه ای زدم و کل آب توی لیوان رو روی صورت غرق در خواب تهیونگ ریختم
+شتت….چیشدههه
وحشت زده از خواب بلند شد و نفس نفس میزد،از خنده نفسم بند اومد و بزور حرف زدم
-واییی خدا….قیافه شو
یهویی بهم زل زد و مشکوک نگام کرد
+دوباره آب ریختی رو من نه؟
سرمو به معنای اره تکون دادم و لبخند بزرگی زدم
-توام دوباره قول دادی بیدار بمونی ولی گرفتی عین خرس خوابیدی
آهی کشید و موهاشو که رو صورتش ریخته بود با دستش مرتب کرد
+لعنت به خستگی و ذهن من که همیشه باعث میشن زیر قولم بزنم
چشم غره ای بهش رفتم و از کمد حوله واسه خشک کردن موهاش برداشتم
-خب حالا نمیخواد سخنرانی تاثیر گذار بکنی
حوله رو پرت کردم رو صورتش و دوباره نشستم پشت میز کارم
-موهاتو خشک کن بعد بخواب وگرنه سرما میخوری میفتی رو دستم
اومد پیشم وایساد و لبخند مزخرفی زد
+خوابم نمیاد باهات بیدار میمونم تا کارت تموم شه
هوفی کشیدم و نگاهی بهش کردم
-تو؟ تو کی تونستی بیشتر از یه ربع با من بیدار بمونی هوم؟
کنارم رو زمین نشست و شونه هاشو بالا انداخت
+خب از همین الان تمرین میکنم که بیدار بمونم
پوکر نگاهی بهش انداختم و کتابم رو باز کردم تا بخونم
+چی میخونی؟
خودکار تو دستم رو سمتش پرت کردم و اخمی کردم
-اولا سوال پیچم نکن نصفه شبی،دوما جز برنامه نویسی کوفتی چه چیز دیگه ای باید بخونم؟
عین بچه ها قهر کرد و پشت به من نشست
+من قهرم باهات خانم کیم
این رفتار کیوتش باعث شد خنده ی کوچیکی بکنم،از صندلی بلند شدم و کنارش نشستم
-از کی تا حالا من خانم کیم شدم؟
بی تفاوت نگاهی بهم انداخت
+چمیدونم یهویی از دهنم در رفت
دستی رو موهاش کشیدم که لبخندم محو شد و کاش اخم کردم
-مگه نگفتم موهاتو خشک کن؟ الان سرما بخوری چی؟
رفتم رو صندلی نشستم و حوله رو ازش گرفتم
-بشین اینجا خشک کنم موهاتو
لبخند ریزی زد و جایی ک اشاره کرده بودم نشست
-چرا میخندی؟ مگه قهر نبودی باهام؟
شونه هاشو بالا انداخت و نگاهی بهم کرد
+ناخودآگاه لبخند رو صورتم نشست وقتی که نگرانم شدی
لبخندی زدم و همینطور که موهاشو خشک میکردم بوسه ای رو سرش گذاشتم
-اخه دلم طاقت نمیاره تهیونگ بر اسب سفیدی که دلمو برده مریض بشه..
(پ.ن: گایز میشه بگین چقدر از پیج راضی هستید؟ اگه نظری انتقادی تعریفی هرچیزی هست لطفاً توی کامنت یا توی ناشناس بهم بگید حتما جواب میدم...و میخ.استم بگم من خودمم خیلی دلم میخواد رمان بخونم و یا یه پیجی مث پیج خودمون پیدا کنم...اگه پیجی میشناسید از معرفیش به من دریغ نکنید :)))) مچکرم...)
✓ #madi ~ #taehyung ~ #Oneshot ~ #BTS ❜
⊸ @army_bts_ot7
۳۸.۰k
۱۵ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.