بچه ها! توی این چند دقیقه ای که تا زنگ تفریح مونده دوست د
_بچهها! توی این چند دقیقه ای که تا زنگ تفریح مونده دوست دارم تک تکتون بگین که میخواین در آینده به کجا برسین یا بزرگترین آرزوی زندگی تون چیه؟
پچ پچ بچه ها بالا گرفت من هم با لبخند، راضیه را برانداز کردم و از تعجب ابروهایم را بالا دادم.
یک نفر از ردیف دوم دستش را بلند کرد: _خانوم من دوست دارم وکیل بشوم. دیگری از آخر کلاس سریع دستش را بالا آورد و پشت سر او گفت:« من دوست دارم اون قدر درس بخونم که دانشمند بشم.» صدای خنده ها در بین دستهای بالا آمده بلند شد کناری اش با ناز و ادا گفت: « من می خوام پولدار بشم.»
خنده ها ادامه داشت.
دانش آموزی از ردیف سوم با غرور گفت: « خانم من می خوام جراح قلب بشم.»
معلم با لبخند به تک تک بچه ها نگاه می کرد و به حرف هایشان گوش میداد که یکدفعه به صندلی رو به رویش چشم دوخت: « راضیه ساکتی تو میخوای چیکاره بشی؟ راضیه که در حال بازی کردن با جلد کتابش بود سرش را بالا آورد نفس عمیقی کشید و به اطرافش نگاه کرد و بعد دوباره به کتاب چشم دوخت
_خانوم من....من دوست دارم یکی از یاران امام زمان(عج) بشم.
نگاه ها روی راضیه ثابت ماند صداهای آهسته و خنده ها را از اطراف می شنیدم.... #راض_بابا #شهیده_راضیه_کشاورز #بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی #شهدا #مذهبی #شعر_و_ادبیات @MAGHAR98
#دخترونه #هنر_عکاسی #جذاب
پچ پچ بچه ها بالا گرفت من هم با لبخند، راضیه را برانداز کردم و از تعجب ابروهایم را بالا دادم.
یک نفر از ردیف دوم دستش را بلند کرد: _خانوم من دوست دارم وکیل بشوم. دیگری از آخر کلاس سریع دستش را بالا آورد و پشت سر او گفت:« من دوست دارم اون قدر درس بخونم که دانشمند بشم.» صدای خنده ها در بین دستهای بالا آمده بلند شد کناری اش با ناز و ادا گفت: « من می خوام پولدار بشم.»
خنده ها ادامه داشت.
دانش آموزی از ردیف سوم با غرور گفت: « خانم من می خوام جراح قلب بشم.»
معلم با لبخند به تک تک بچه ها نگاه می کرد و به حرف هایشان گوش میداد که یکدفعه به صندلی رو به رویش چشم دوخت: « راضیه ساکتی تو میخوای چیکاره بشی؟ راضیه که در حال بازی کردن با جلد کتابش بود سرش را بالا آورد نفس عمیقی کشید و به اطرافش نگاه کرد و بعد دوباره به کتاب چشم دوخت
_خانوم من....من دوست دارم یکی از یاران امام زمان(عج) بشم.
نگاه ها روی راضیه ثابت ماند صداهای آهسته و خنده ها را از اطراف می شنیدم.... #راض_بابا #شهیده_راضیه_کشاورز #بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی #شهدا #مذهبی #شعر_و_ادبیات @MAGHAR98
#دخترونه #هنر_عکاسی #جذاب
۶.۹k
۲۵ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.