p5
p5
ویو ات
که موتورم لیز خورد و افتادم
دستم خیلی درد گرفت همونجا کف خیابون کنار موتورم نشستم و گریه کردم
ویو شوگا
حسابی نگرانش شده بودم
من بورا رو به چشم خواهرم نمیدیدم
ولی خوشحالی کوک و ات برام مهم بود پس سعی کردم ات رو فراموش کنم
اما وقتی اومدم با ات که آموزش ببینه بیشتر از قبل عاشقش شدم
برای محافظت ازش خیلی یواشکی به موتورش جی پی اس وصل کردم تا ردشو بزنم
بعد اینکه فهمیدم کجاست رفتم سوار ماشینم شدم و گاز میدادم
......۳۰ مین بعد........
چ..چییی؟
سریع از ماشین پیاده شدم و به سمت ات رفتم
×ات خوبی چیزت که نشده ؟
موتورش رو از روی زمین برداشتم و صافش کردم بعدم جکش رو زدم تا نیوفته
نشستم کنار ات
×هی موش کوچولوی من من بلند شو
+....
×نمیخوای چیزی بگی هانی؟
+ا..اوپا اون گف من براش مردم 😭😭
×هیش اشکال نداره خب اونم حسابی ناراحته تو جاش بودی ناراحت نمیشدی !
+(آروم سرش رو تکون داد)
ات رو بلند کردم و گذاشتم روی صندلی کنارم و زنگ زدم به یکی از زیر دست ها تا موتور رو بیاد و ببره
و خودم راه افتادم به سمت خونه ی خودم
پرش زمانه ۲ ماه بعد
ویو کوک
_هیونگگگ چرا نمیخواممم نمیام هی تو و هوبی و نامجون هیونگ زور نشین
🐣= یاا بچه حرف گوش کن یکم ://
_هوف الان بریم خونه هیونگ چی بگیم
🦙پسره بیشعور هیونگ رو چند ماهه ندیدی
_هوف فقط چون جین هیونگ گف:)😁
🐣🐿🐨= :////.......
🐹 =😼
ویو ات
تموم شدددد بلاخره آموزش تموم شد و دیگه ترسی از امیررضا ندارممم
دیدم سر و صدا میاد
امکان ندارم یونگی به تنهایی آنقدر سر و صدا کنه رفتم پایین
(لباسش اسلاید ۲)
دیدم اعضا هستن و کوک هم هست وانمود کردم نفهمیدم کسی اینجاس و برای حرص کوک رفتم....
[یه توضیح کوتاه برای بهتر متوجه شدن میدم و میرم ادامه ، نگا کنین خونه یونگی اینطوریه که وقتی از پله ها میای پایین بغلش سالن پذیرایی ولی یه دیوار بینشه یعنی ات رفت پایین پله ها پشت دیوار بود و اعضا نمیتونستن ببیننش]
رفتم و جوری دوییدم که انگار اونطرف دیوار رو نگاه نکردم ببینم اونجان و پریدم بغل یونگی پاهامو دورش حلقه کردم و داد زدم
+چاگی من گوشنمه (با لحن کیوت)
.............
اینم جبران این چند وقت ببشید
ویو ات
که موتورم لیز خورد و افتادم
دستم خیلی درد گرفت همونجا کف خیابون کنار موتورم نشستم و گریه کردم
ویو شوگا
حسابی نگرانش شده بودم
من بورا رو به چشم خواهرم نمیدیدم
ولی خوشحالی کوک و ات برام مهم بود پس سعی کردم ات رو فراموش کنم
اما وقتی اومدم با ات که آموزش ببینه بیشتر از قبل عاشقش شدم
برای محافظت ازش خیلی یواشکی به موتورش جی پی اس وصل کردم تا ردشو بزنم
بعد اینکه فهمیدم کجاست رفتم سوار ماشینم شدم و گاز میدادم
......۳۰ مین بعد........
چ..چییی؟
سریع از ماشین پیاده شدم و به سمت ات رفتم
×ات خوبی چیزت که نشده ؟
موتورش رو از روی زمین برداشتم و صافش کردم بعدم جکش رو زدم تا نیوفته
نشستم کنار ات
×هی موش کوچولوی من من بلند شو
+....
×نمیخوای چیزی بگی هانی؟
+ا..اوپا اون گف من براش مردم 😭😭
×هیش اشکال نداره خب اونم حسابی ناراحته تو جاش بودی ناراحت نمیشدی !
+(آروم سرش رو تکون داد)
ات رو بلند کردم و گذاشتم روی صندلی کنارم و زنگ زدم به یکی از زیر دست ها تا موتور رو بیاد و ببره
و خودم راه افتادم به سمت خونه ی خودم
پرش زمانه ۲ ماه بعد
ویو کوک
_هیونگگگ چرا نمیخواممم نمیام هی تو و هوبی و نامجون هیونگ زور نشین
🐣= یاا بچه حرف گوش کن یکم ://
_هوف الان بریم خونه هیونگ چی بگیم
🦙پسره بیشعور هیونگ رو چند ماهه ندیدی
_هوف فقط چون جین هیونگ گف:)😁
🐣🐿🐨= :////.......
🐹 =😼
ویو ات
تموم شدددد بلاخره آموزش تموم شد و دیگه ترسی از امیررضا ندارممم
دیدم سر و صدا میاد
امکان ندارم یونگی به تنهایی آنقدر سر و صدا کنه رفتم پایین
(لباسش اسلاید ۲)
دیدم اعضا هستن و کوک هم هست وانمود کردم نفهمیدم کسی اینجاس و برای حرص کوک رفتم....
[یه توضیح کوتاه برای بهتر متوجه شدن میدم و میرم ادامه ، نگا کنین خونه یونگی اینطوریه که وقتی از پله ها میای پایین بغلش سالن پذیرایی ولی یه دیوار بینشه یعنی ات رفت پایین پله ها پشت دیوار بود و اعضا نمیتونستن ببیننش]
رفتم و جوری دوییدم که انگار اونطرف دیوار رو نگاه نکردم ببینم اونجان و پریدم بغل یونگی پاهامو دورش حلقه کردم و داد زدم
+چاگی من گوشنمه (با لحن کیوت)
.............
اینم جبران این چند وقت ببشید
۲.۷k
۲۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.