درخواستی پارک جیمین
#درخواستی #پارک_جیمین
امشب رئیس بزرگ گانگسترا مهمونی بزرگی تشکیل داده بود و تمام مافیا هایی که باهاشون کار میکرد رو دعوت کرده بود از جمله تک پسرش پارک جیمین.
ا/ت خوشگله ماهم چون پول خوبی بهش میدادن قرار بود بره اونجا و به عنوان گارسون کار کنه تا بتونه برای درمان مادرش پول جمع کنه، دختر کیوت و ساده ما خبر نداشت که قراره گارسونی چه آدمای خطرناکی رو کنه وگرنه نمیرفت...میرفت؟
ا/ت و همکاراش به سرعت کارای توی آشپزخونه رو انجام میدادن و سر ساعت کارشون تموم شد و آماده پذیرایی شدن و تا رئیسشون دهن باز کرد یکی یه سینی به دست گرفتن و تو سالن پراکنده شدن.
ا/ت سینی دومشو برداشت و به سمت میزی رفت که سه مرد خوشتیپ دورش ایستاده بودن و آهسته نزدیکشون رد شد، دونفرشون با خوش رویی خوراکی برداشتن و تشکر کردن اما اون یکی حتی نگاه هم نکرد ا/ت با گفتن "نوش جان" صحنه رو ترک کرد و رفت تو سالن چرخید..
آخرای مهمونی فقط ششنفر مونده بودن مثل اینکه جلسه داشتن، دور میز گرد هم نشستن و رئیس بزرگ از ا/ت خواست نوشیدنی سرو کنه و ا/ت به همراه دوستش این کارو انجام داد، رفت سمت مردی که یک ساعت پیش سرمایی که از خودش تششع میکرد رو حس کرده بود، براش شراب ریخت و رفت و دور از میز جلسه کنار بقیه گارسون ها ایستاد.
بعد از یک ربع فقط دو نفر پشت اون میز بودن یکی رئیس بزرگ و یکی مرد یخی..
رئیس چیزی به اون مرد گفت و سالن رو ترک کرد بقیه گارسون ها رفتن توی آشپز خونه ا/ت هم میخوست بره که با صدای مرد یخی ایستاد
_لطفا لیوانمو پر کنین
مرد لیوانش رو بالا گرفت تا گارسون هایی که پشت سرش به صف بودن متوجهش شن، ا/ت به دوستاش که له و خسته بودن علامت دادن برن و با برداشتن شیشه شراب به سمت میز رفت و لیوان رو پر کرد، خواست برگرده و شیشه شراب رو بین قالب های یخ قرار بده که با افتادن چیزی روی کفشش سرشو به سمت زمین خم کرد، خودکاری روی زمین بود که مشخص بود خیلی گرونه، خم شد تا برش داره و تنها چیزی که فهمید این بود که سرش محکم به چیزی خورد
+آی!
_آخ!
ا/ت سرشو بالا گرفت و با چشمای خمار و اخم کمرنگ مرد یخی در فاصله کمی از صورتش روبه رو شد، خودکار رو برداشت گذاشت رو میز و بلند شد
_(گذاشتن دستش روی سرش)خودم برمیداشتم!
+معذرت میخوام
ا/ت خودشو پرت کرد تو آشپزخونه و از شیشه کوچیک روی در به مرد یخی با چشمای آتشی نگاه کرد، شرابشو سر کشید و از سالن خارج شد..
《ادامه در کامنت》
بچه ها یه کاور خوب ادیت زده بودم ولی نت یاری نمیکرد برای همین فقط عکس آپلود کردم:(
امشب رئیس بزرگ گانگسترا مهمونی بزرگی تشکیل داده بود و تمام مافیا هایی که باهاشون کار میکرد رو دعوت کرده بود از جمله تک پسرش پارک جیمین.
ا/ت خوشگله ماهم چون پول خوبی بهش میدادن قرار بود بره اونجا و به عنوان گارسون کار کنه تا بتونه برای درمان مادرش پول جمع کنه، دختر کیوت و ساده ما خبر نداشت که قراره گارسونی چه آدمای خطرناکی رو کنه وگرنه نمیرفت...میرفت؟
ا/ت و همکاراش به سرعت کارای توی آشپزخونه رو انجام میدادن و سر ساعت کارشون تموم شد و آماده پذیرایی شدن و تا رئیسشون دهن باز کرد یکی یه سینی به دست گرفتن و تو سالن پراکنده شدن.
ا/ت سینی دومشو برداشت و به سمت میزی رفت که سه مرد خوشتیپ دورش ایستاده بودن و آهسته نزدیکشون رد شد، دونفرشون با خوش رویی خوراکی برداشتن و تشکر کردن اما اون یکی حتی نگاه هم نکرد ا/ت با گفتن "نوش جان" صحنه رو ترک کرد و رفت تو سالن چرخید..
آخرای مهمونی فقط ششنفر مونده بودن مثل اینکه جلسه داشتن، دور میز گرد هم نشستن و رئیس بزرگ از ا/ت خواست نوشیدنی سرو کنه و ا/ت به همراه دوستش این کارو انجام داد، رفت سمت مردی که یک ساعت پیش سرمایی که از خودش تششع میکرد رو حس کرده بود، براش شراب ریخت و رفت و دور از میز جلسه کنار بقیه گارسون ها ایستاد.
بعد از یک ربع فقط دو نفر پشت اون میز بودن یکی رئیس بزرگ و یکی مرد یخی..
رئیس چیزی به اون مرد گفت و سالن رو ترک کرد بقیه گارسون ها رفتن توی آشپز خونه ا/ت هم میخوست بره که با صدای مرد یخی ایستاد
_لطفا لیوانمو پر کنین
مرد لیوانش رو بالا گرفت تا گارسون هایی که پشت سرش به صف بودن متوجهش شن، ا/ت به دوستاش که له و خسته بودن علامت دادن برن و با برداشتن شیشه شراب به سمت میز رفت و لیوان رو پر کرد، خواست برگرده و شیشه شراب رو بین قالب های یخ قرار بده که با افتادن چیزی روی کفشش سرشو به سمت زمین خم کرد، خودکاری روی زمین بود که مشخص بود خیلی گرونه، خم شد تا برش داره و تنها چیزی که فهمید این بود که سرش محکم به چیزی خورد
+آی!
_آخ!
ا/ت سرشو بالا گرفت و با چشمای خمار و اخم کمرنگ مرد یخی در فاصله کمی از صورتش روبه رو شد، خودکار رو برداشت گذاشت رو میز و بلند شد
_(گذاشتن دستش روی سرش)خودم برمیداشتم!
+معذرت میخوام
ا/ت خودشو پرت کرد تو آشپزخونه و از شیشه کوچیک روی در به مرد یخی با چشمای آتشی نگاه کرد، شرابشو سر کشید و از سالن خارج شد..
《ادامه در کامنت》
بچه ها یه کاور خوب ادیت زده بودم ولی نت یاری نمیکرد برای همین فقط عکس آپلود کردم:(
۲۵.۲k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.