در قمار عشق تو

در قمــــار عــشق تو
با تڪ دلم، بد باختم

بیخبر بودے ولے
با رفتن تو، ساختم

یادگارے از تو یڪ دل
بود و یڪ دلواپسے

ڪندمش از سینہ
و در پاے جان انداختم.

#ستایش_قلب_سربی

‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌
دیدگاه ها (۰)

نمیدانم چراوقتی به آغوش میگیرمتدیگر به هیچ چیز،فکر نمیکنم .....

چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرمناگهان دل داد زددیوانه ! ...

گفتم: رخِ تو بینم،گفتا: زهی تصور!گفتم: به خواب جانا....گفتا:...

#عکسنوشته #عاشقانه#ستایش_قلب_سربی

حالم دست خودم نیست دیگه آروم نمیگیره دلم از کسی گرفته که می‌...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط