نمیدانم چرا

نمیدانم چرا
وقتی به آغوش میگیرمت
دیگر به هیچ چیز،
فکر نمیکنم ..
شاید ،
آغوش #تُ ،
بن بست
تمام افکارم است ...

#ستایش_قلب_سربی

مانی_دانته
دیدگاه ها (۰)

چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرمناگهان دل داد زددیوانه ! ...

جنگلرد پای باران استویرانه, رد پای توفان...!من رد پای توامهم...

در قمــــار عــشق تو با تڪ دلم، بد باختمبیخبر بودے ولے با رف...

گفتم: رخِ تو بینم،گفتا: زهی تصور!گفتم: به خواب جانا....گفتا:...

گفت به شرفم قسم خیانت نمیکنم..!نمیدانم شرفش برایش مهم ن...

دستم تهی ولی لطف تو بی پایان است

ولی من ت رو مث دوست نمی‌دیدم .. شاید طرز فکر ت یا ت ذهنت من ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط