میکنم اقای دکتر(گریه)
میکنم اقای دکتر(گریه)
دکتر :چشم ما همه ی تلاشمون رو میکنیم اقای کیم
پرش زمانی به دو ساعت بعد :
تهیونگ ویو :
وایییی چه کازی بود کردم منه احمق چیکار کردمممم کمپانی بهم گیر داده بود که باید یه کار یرو بزور انجام بدم من اونو سر ا.ت خالی کردم وایییییی خاک تو سرمممم
جونگوک و همه ی اعضا :تهیونگ این چه کاری بود کردییی(خشم)
ته:بخاطر کار پی دی نیم عصبی بودم
حرصمو سر ا.ت خالی کردم (گریه فراوان)
جیمین:زیاده روییی کردییییی با این کار تو ممکنه دیگه نتونه بینهههه(عصبی و داد )
تهیونگ :میدونممم انقدر بم نگوو(بازم گریه)
دکتر :اقای کیم عمل با موفقیت انجام شد(خوشحال)
تعیونگ :ناموسااااا؟؟؟مرسیییی دکتر مرسییییی (خوشحال با گریه )،
ته ویو
رفتم تو اتاق پیش ا.ت و منتظر موندم به هوش بیاد که به هوش اومد و دیدم ترسیده و هودشو به خواب زده و گفتم :
ته:ا.ت چشماتو وا کن
ا.ت:ته تروخدا کتکم نزن برو
تهیونگ با خودش :یعنی انقدر بد شدم که میگه برو
ته:ا.ت بزار توضیح بدم ببین پی دی نیم سر یه سری چیزا بمون گیر داده بود منم عصابم خورد بود نمیدونم چرا سر تو خالی کردم ببخشید (ناراحت)
ا.ت:عصبانیت تو داشت باعث
دکتر :چشم ما همه ی تلاشمون رو میکنیم اقای کیم
پرش زمانی به دو ساعت بعد :
تهیونگ ویو :
وایییی چه کازی بود کردم منه احمق چیکار کردمممم کمپانی بهم گیر داده بود که باید یه کار یرو بزور انجام بدم من اونو سر ا.ت خالی کردم وایییییی خاک تو سرمممم
جونگوک و همه ی اعضا :تهیونگ این چه کاری بود کردییی(خشم)
ته:بخاطر کار پی دی نیم عصبی بودم
حرصمو سر ا.ت خالی کردم (گریه فراوان)
جیمین:زیاده روییی کردییییی با این کار تو ممکنه دیگه نتونه بینهههه(عصبی و داد )
تهیونگ :میدونممم انقدر بم نگوو(بازم گریه)
دکتر :اقای کیم عمل با موفقیت انجام شد(خوشحال)
تعیونگ :ناموسااااا؟؟؟مرسیییی دکتر مرسییییی (خوشحال با گریه )،
ته ویو
رفتم تو اتاق پیش ا.ت و منتظر موندم به هوش بیاد که به هوش اومد و دیدم ترسیده و هودشو به خواب زده و گفتم :
ته:ا.ت چشماتو وا کن
ا.ت:ته تروخدا کتکم نزن برو
تهیونگ با خودش :یعنی انقدر بد شدم که میگه برو
ته:ا.ت بزار توضیح بدم ببین پی دی نیم سر یه سری چیزا بمون گیر داده بود منم عصابم خورد بود نمیدونم چرا سر تو خالی کردم ببخشید (ناراحت)
ا.ت:عصبانیت تو داشت باعث
۳.۶k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.