وقتی فروخته میشی بهش اما.....♡

وقتی فروخته میشی بهش اما.....♡
𝕊𝔼𝔸𝕊𝕆ℕ 2
𝙿𝙰𝚁𝚃 12
(اسلاید 2 مال بورام اسلاید 3 مال ا.ت اسلاسد 4 مال نامجون اسلاید 5 مال جیمین )
ساعت ۲:۳۰ ظهر
ا.ت : بورام بیا بریم
بورام : نه نمی خوام می خوام پیش بابا جیمینی بمونم
جیمین: دخترم برو خوب ۲ ساعت دیگه میاین دیگه
ا.ت: شاید نیایم چون کار داریم و قرار نیست تو جشنی که تو باشی شرکت کنیم
جیمین: حالا بعدن صحبت میکنم خانم پارک ا.ت
ا.ت: فامیلت رو من نزار
جیمین: صحبت میکنم جلو بچه
ا.ت: اوکی چشم بعد صحبت میکنم جیمین ایییی اقا پارک جیمین

ساعت ۴:۳۰ ظهر

ا.ت ویو
خوب الان دیگه برم کم کم حاظر شم دیگه
رفتم ی حموم ۲۰ دقیقه ای و رفتم موهام رو خشک کردم بهش ی حالتی دادم ی لباس خوشگل مجلسی پوشیدم و موهوم درست کردم و رفتم بورام رو اماده کردم نامجون هم اماده شد ی ۵ دقیقه نشستیم بعد راه افتادیم
جیمبن ویو
ساعت ۵ پاشدم رفتم حموم ۱۵ دقیقه ای و رفتم و موهامو خوشک کردم درست کردم ی کت شلوار پوشیدم ولی نمیدم ی لباس مجلسی و ی کت شلادر بین شون موندم ولی انتخواب کردم و لباسم رو پوشیدم و کم کم راه افتادم

داخل مراسم

جیمین : سلام به به نامجون و خانم ا.ت و دخترم بورام
نامجون: سلام
ا.ت: سلام
بورام : بابایی