وقتی فروخته میشی بهش اما......♡
وقتی فروخته میشی بهش اما......♡
𝕊𝔼𝔸𝕊𝕆ℕ 2
𝙿𝙰𝚁𝚃 11
جیمین: خوب بزار ببینم این رئیس جدید کیه
ا.ت ویو
خدا کنه جیمین امروز نیاد البته که نمیاد چون همیشه درست حدس میزنم البته جیمین نیست اینم درست حدس میزنم جیمین نیست یکی دیگه به اسم جیمینه اره
خوب بزارم بریم سر هوا خوری
ا.ت: بورام همین جا بمون من ی سر برم هوا بخورم بیام
بورام: مامان مگه هوا قولدنی
ا.ت: نه تو همین جا باش
بورام :باشه
ا.ت: اخیش چه هوایی
جیمین ویو
خوب این اسمش نه نه نه نههههه امکان نداره یعنی چی ا.ت ا.ت من سهم داره چقدر خوش شانسم خدا کنه امروز بیاد ببینمش خدا کنه بورام هم بیاد
۵ دقیقه بعد
جیمین: یا ابلفضصصصصصص یا هاشم یا امام هشتم
بورام: چرا میترسیی
جیمین: چون ی دفعه ای امدی با امدنت درو کوبیدی
بورام : ببخشید
جیمین: اسم تو بورام نیست؟؟
بورام : اره اسمم بورامه پارک بورام
جیمین: منم باباتم(با ذوق)
بورام: بابایییی(با ذوق)
۵ دقیقه بعد
ا.ت: ای ای ای وا این کیه دیگه چقدر شبیه جیمینه نه بابا شاید شبیشه وایسا
جیمین: بله بیا تو
ا.ت: ای سلام عشقم خوبی دلم برات تنگ شده بود (تند گفت)
جیمین: هاانن
ا.ت: اهوم اهوم (مثلا سرفه کرد) سلام ببخشید خوبین
جیمین: بورام برو پیش مادرت
بورام : نهههه نمیرم
ا.ت: نمیخواد پیش خودت بمونه جیمین چیز ببخشید اقای پارک جیمین : باشه
۱۰ دقیقه بعد
جیمین: بورام اگه ی ۱۰ شکالات بدم با ۵ تا ابنبات ی چند تا سوال بپرسم ازت جوابم رو بگی ولی به مامانت نگی من بهت ۱۰ تا شکلات بدم و ۵ ابنبات
بورام: باشه
بورام: ولی باید اول شکلام و ابنبات رو بدی
جیمین: بیا اینم شکالات و ابنباتت
بورام: بپرس
جیمین: تو دید مامانت با عمو نامجون ی اتاق و ی تخت بخوابن
بورام: نه جدای جدای می خوابن
جیمین : بعد مامانت عمو نامجون رو چی صدا میزنه شوهرم عشقم چی
بورام: نامجون صدا میزنه
جیمین: خوب حالا مامانت عموت رو میبوسه
بورام: نه
جیمین : باشه
ساعت ۲:۳۰ ظهر
پایان
𝕊𝔼𝔸𝕊𝕆ℕ 2
𝙿𝙰𝚁𝚃 11
جیمین: خوب بزار ببینم این رئیس جدید کیه
ا.ت ویو
خدا کنه جیمین امروز نیاد البته که نمیاد چون همیشه درست حدس میزنم البته جیمین نیست اینم درست حدس میزنم جیمین نیست یکی دیگه به اسم جیمینه اره
خوب بزارم بریم سر هوا خوری
ا.ت: بورام همین جا بمون من ی سر برم هوا بخورم بیام
بورام: مامان مگه هوا قولدنی
ا.ت: نه تو همین جا باش
بورام :باشه
ا.ت: اخیش چه هوایی
جیمین ویو
خوب این اسمش نه نه نه نههههه امکان نداره یعنی چی ا.ت ا.ت من سهم داره چقدر خوش شانسم خدا کنه امروز بیاد ببینمش خدا کنه بورام هم بیاد
۵ دقیقه بعد
جیمین: یا ابلفضصصصصصص یا هاشم یا امام هشتم
بورام: چرا میترسیی
جیمین: چون ی دفعه ای امدی با امدنت درو کوبیدی
بورام : ببخشید
جیمین: اسم تو بورام نیست؟؟
بورام : اره اسمم بورامه پارک بورام
جیمین: منم باباتم(با ذوق)
بورام: بابایییی(با ذوق)
۵ دقیقه بعد
ا.ت: ای ای ای وا این کیه دیگه چقدر شبیه جیمینه نه بابا شاید شبیشه وایسا
جیمین: بله بیا تو
ا.ت: ای سلام عشقم خوبی دلم برات تنگ شده بود (تند گفت)
جیمین: هاانن
ا.ت: اهوم اهوم (مثلا سرفه کرد) سلام ببخشید خوبین
جیمین: بورام برو پیش مادرت
بورام : نهههه نمیرم
ا.ت: نمیخواد پیش خودت بمونه جیمین چیز ببخشید اقای پارک جیمین : باشه
۱۰ دقیقه بعد
جیمین: بورام اگه ی ۱۰ شکالات بدم با ۵ تا ابنبات ی چند تا سوال بپرسم ازت جوابم رو بگی ولی به مامانت نگی من بهت ۱۰ تا شکلات بدم و ۵ ابنبات
بورام: باشه
بورام: ولی باید اول شکلام و ابنبات رو بدی
جیمین: بیا اینم شکالات و ابنباتت
بورام: بپرس
جیمین: تو دید مامانت با عمو نامجون ی اتاق و ی تخت بخوابن
بورام: نه جدای جدای می خوابن
جیمین : بعد مامانت عمو نامجون رو چی صدا میزنه شوهرم عشقم چی
بورام: نامجون صدا میزنه
جیمین: خوب حالا مامانت عموت رو میبوسه
بورام: نه
جیمین : باشه
ساعت ۲:۳۰ ظهر
پایان
۳.۲k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.