جزیره کشف نشده 🌴 پارت۱۰ 💚

کای: این نوع صدا کردنش یعنی باهات حرف نزنم.
خندید و رفت.. این خیلی خسیسه. برو بابا فرمانده کایتونو نگرفتیم که ازت. فقط چند تا سوال پرسیدیم. ایشش. روزگارم سیاهه تا وقتی اینجا بمونم. مشغول خوردن شدم. من وقتی اعصبانی بشم فقط با خوردن میتونم حلش کنم. سرهنگ و ادرود همه چیو براش تعریف کردند. منم داشتم فقط میخوردم. تلفنش زنگ خورد. بابا اینا از ما کم که هیچ بیشتر پیشرفته ترند..........
جانگوک: سلام.. بله... چشم.. میارمشون.
تماسو قطع کرد.......
جانگوک: پادشاه گفتن که شما رو ببرم کاخ بی تی اس.
ــ اونجا کجاست؟
جانگوک: کاخ مرکزی. اینو که میدونید چیه؟
ــ بله میدونم.
این دیگه واقعا اعلام جنگ با منو کرده..........
جانگوک: یکمی اینجا استراحت کنید. 2ساعت دیگه میریم.
کارن: ممنون.
به اتاقایی که برامون آماده کرده بودن رفتیم. چه شیکه. همشون دو نفره بودن..........
ــ پسرم بیا اینجا.
با اینکه جانگکوک پشت سرم بود کاملا حس کردم از تعجب شاخ بزرگ و زشت درآورده.........
دیوید: میخوام برم پیش دوستم.
این دیگه میره رو مخم.........
ــ گفتم بیا پیش خودم.
از اون نگاهای ترسناکم بهش انداختم........
دیوید: باشه.
باهم رفتیم به اتاق ممکنه دوربینی چیزی داشته باشه. آروم طوری که فقط دیوید بشنوه..........
ــ ببین ممکنه اینجا دوربینی شنودی داشته باشه پس خوب نقشتو بازی کن.
دیوید: باشه.






ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts