پلیس مخفی

دیدم دارع حزیون می گه
مامانی بابایی چی نه نه نعععههه ،
. هی ات پاشو پاشو خوابه
چیه چی شده تو اینجا چی کار می کنی ،
( خب دوستان یه نکته پدر مادر است که هیچ حرفی نزدم ازشون کشته شدن و ات هم دنباله قاتله )
تو در زدی درو باز کردم و دیدم داری بیهوش می شی و افتادی روم دیدم زخمی گلوله رو در آوردم و داشتم میذاشتمت رو تخت که بیدار شدی خوبی .
هوم مرسی،
خب حالا اینو بخور.(قرص داد) اوم مرسی ممنون ، خب دیگه بخواب . اوکی ،
ویو جونگکوک
خوابید نمی دونم چرا ولی دلم خواست بهش رحم کنم
دارم برات هه
ویو ات
جونگکوک تو فکر بود نمی تونستم بفهمم که چی داره تو زهنش می گه اما مطمئنم چیز خوبی نیست یه چرت می زنم. بعد میرم بیرون هوم چراغا که خواموشه شوگا هم که تو اتاقه جونگکوک که تو من خوابیده این کیه بیرون حیاط هوم چراغا که خواموشه شوگا هم که تو اتاقه جونگکوک که تو من خوابیده این کیه بیرون حیاط
اه شت یادم رفت حواسم باشه دنبالم نکنن خیل خب اوکی من خوابیدم اونم رو مبل و این تفنگ هم دستمه اوکیه
(اروم اروم نزدیک مبل شد و خودش رو به موش مردگی زد )
٫ جوجو کوچولو اینقدر که اینا میگن مافیای ماهری نیستی
،جوجو کوچولو خودت رو خیلی دست بالا گرفتی
دیدگاه ها (۲)

ارمیا تهیونگ با همه ما نیاز داره لطفاً این عکسو بزارین پروفا...

خب من فالور هام دارم یکی یکی بیشتر میشن و من خیلی خوشحالم ول...

سالگرد یازده سالگی مون مبارک ارمیا

خون آشام من My vampire 🦇 Part 15ات: پدرسگ عنتر بزنم بمیره ای...

دوست پسر دمدمی مزاج

نام فیک: عشق مخفیPart: 42فلش بک به یک هفته بعد*ویو ات*توی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط