و روم خیمه زد
و روم خیمه زد
ته:ی بوس به ما نمیدی🥺
ا.ت:یااا تو که بوست رو گرفتی
ته:ولی من هنوز از لبات سیر نشدم🥺
ا.ت:برو گمشو اون وررررررر
ته:بوس من رو میدید یا به زور بوسم رو بگیرم(اخم کیوت)
ا.ت:گگگگ
ته:بی ادب
ا.ت:پاشو ببینممم
ته:باشه
به همین سادگی قبول کرد؟اوف اصلا هرچی از روم پاشد و رو تخت دراز کشید خواستم پاشم برم که دستم رو کشید و من رو بین دست و پاهاش قفل کرد
ا.ت:ولممم کنننن
کناره گوشم آروم با صدای بم گفت
ته:هیش بیب بخواب
راستش با اون صدا خیلی جذاب شده بود جوری که بدنم به مور مور افتاد نمیتونستم تکون بخورم برای همین آروم چشمام رو بستم کم کم داشت خوابم میبرد که خیسی ای رو روی گردنم احساس کردم
چشمام رو باز کردم که دیدم داره گردنم رو لی°س میزنه
بعد رفت سمت ترقوه هام و شروع کرد مار°ک کردن لعنتی بدجور تح°ریک شده بودم سعی کردم خودم رو کنترل کنم که...
حمایت=ذوق
ته:ی بوس به ما نمیدی🥺
ا.ت:یااا تو که بوست رو گرفتی
ته:ولی من هنوز از لبات سیر نشدم🥺
ا.ت:برو گمشو اون وررررررر
ته:بوس من رو میدید یا به زور بوسم رو بگیرم(اخم کیوت)
ا.ت:گگگگ
ته:بی ادب
ا.ت:پاشو ببینممم
ته:باشه
به همین سادگی قبول کرد؟اوف اصلا هرچی از روم پاشد و رو تخت دراز کشید خواستم پاشم برم که دستم رو کشید و من رو بین دست و پاهاش قفل کرد
ا.ت:ولممم کنننن
کناره گوشم آروم با صدای بم گفت
ته:هیش بیب بخواب
راستش با اون صدا خیلی جذاب شده بود جوری که بدنم به مور مور افتاد نمیتونستم تکون بخورم برای همین آروم چشمام رو بستم کم کم داشت خوابم میبرد که خیسی ای رو روی گردنم احساس کردم
چشمام رو باز کردم که دیدم داره گردنم رو لی°س میزنه
بعد رفت سمت ترقوه هام و شروع کرد مار°ک کردن لعنتی بدجور تح°ریک شده بودم سعی کردم خودم رو کنترل کنم که...
حمایت=ذوق
۸.۶k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.