هوای حوصله تنگ است و درد یعنی این
هوای حوصله تنگ است و درد یعنی این !
دوباره بارش سنگ است و درد یعنی این !
صدای زوزه ی گریه ، شبیه جیغ سکوت
پر از لعاب درنگ است و درد یعنی این !
و پشت پنجره ای که ، تو را گره زده ام
صدای ناله ی چنگ است و درد یعنی این !
همیشه شیهه ی تقدیر در حوالی من
شبیه آه پلنگ است و درد یعنی این !
درست لحظه ی ترسیم تو ، غزل هایم
برای وصف تو لنگ است و درد یعنی این !
در انتهای خیابان ، که ولوله برپاست
سر نگاه تو جنگ است و درد یعنی این !
تو که به یاس خیالم ، به طعنه می گفتی :
"خب این غزل که قشنگ است " و درد یعنی این !
و حال پنجره ها را ، خراب کرده ای و
که سهم پنجره سنگ است و درد یعنی این !
دوباره بارش سنگ است و درد یعنی این !
صدای زوزه ی گریه ، شبیه جیغ سکوت
پر از لعاب درنگ است و درد یعنی این !
و پشت پنجره ای که ، تو را گره زده ام
صدای ناله ی چنگ است و درد یعنی این !
همیشه شیهه ی تقدیر در حوالی من
شبیه آه پلنگ است و درد یعنی این !
درست لحظه ی ترسیم تو ، غزل هایم
برای وصف تو لنگ است و درد یعنی این !
در انتهای خیابان ، که ولوله برپاست
سر نگاه تو جنگ است و درد یعنی این !
تو که به یاس خیالم ، به طعنه می گفتی :
"خب این غزل که قشنگ است " و درد یعنی این !
و حال پنجره ها را ، خراب کرده ای و
که سهم پنجره سنگ است و درد یعنی این !
- ۳.۷k
- ۱۴ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط