آنقدر زمین خورده ام که بدانم برای برخاستن

آنقدر زمین خورده ام که بدانم برای برخاستن;

نه دستی از برون که همتی از درون لازم است...

حالا اما نمی خواهم برخیزم می خواهم اندکی بیاسایم

فردا برمی خیزم

وقتی که فهمیده باشم چرا زمین خورده ام!!!
دیدگاه ها (۱)

قول می‌دهم در جهان قدرتی وجود ندارد که بتواند عشق را به کینه...

ﺳﻨﺠﺎﻕ ﻗﻔﻠﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢﻧﻪ ﺍﯾﻨ...

پادشاهی درویشی رابه زندان انداختنیمه شب خواب دید که بیگناه ا...

بـــرای بودنــت میـــمانم وبرای دیدنــت میمــیرم باش...

تیر برقی «چوبیم» در انتهای روستابی فروغم کرده سنگ بچه های رو...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

درخت نارنج ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط