⋆˙⟡♡˚ ‧₊˚ ☁️⋅♡𓂃 ࣪ ִֶָ☾.₊˚⊹♡
⋆˙⟡♡˚ ‧₊˚ ☁️⋅♡𓂃 ࣪ ִֶָ☾.₊˚⊹♡
☆عمارت☆
پارت :4
حرفش تمون نشده بود که با دادی که عمه
یورا کشید همه جا رو سکوت فرا گرفت
یورا :همتون خفه شید و تو نولی،اگه فکر
میکنی میتونی با این کارت بین خانواده ما
فاصله بندازی میتونم اینو بهت بگم که کور
خوندی،مگر اینکه از جنازه من رد بشی
نولی که داشت با پوزخند به دعوای دوتا
برادر با عشق نگاه میکرد با حرفای عمه
یورا یهو اخماش رفت تو هم و از جاش
بلند شد و یه سیلی ابداری به عمه یورا زد
که عمه یورا هم کم نیاورد و با ی بد خیلی
محکم به شکم نولی زد و با پوزخند بهش نگاه کرد
یورا :اجوما بیاید سفره رو جم کنید ،همتونم برید اتاقاتون
نولی خواست دهنشو برای اعتراض باز کنه
که عمه یورا با حرفش دهنشو خوب بست
یورا :دهنتو باز کنی ،تک تک دندوناتو تو
دهنت بازت میشکونم از الان میگم
بعد از چند مین همه رفتن سمت اتاقاشون
ا.ت زیر لب :یعنی میشه از این بحث عمه و
نولی یه رمان خیلی جذاب نوشت ها، اگه
هنرنمایی عمه زیاد باشه رمان فوق اکشنی میشه
☆عمارت☆
پارت :4
حرفش تمون نشده بود که با دادی که عمه
یورا کشید همه جا رو سکوت فرا گرفت
یورا :همتون خفه شید و تو نولی،اگه فکر
میکنی میتونی با این کارت بین خانواده ما
فاصله بندازی میتونم اینو بهت بگم که کور
خوندی،مگر اینکه از جنازه من رد بشی
نولی که داشت با پوزخند به دعوای دوتا
برادر با عشق نگاه میکرد با حرفای عمه
یورا یهو اخماش رفت تو هم و از جاش
بلند شد و یه سیلی ابداری به عمه یورا زد
که عمه یورا هم کم نیاورد و با ی بد خیلی
محکم به شکم نولی زد و با پوزخند بهش نگاه کرد
یورا :اجوما بیاید سفره رو جم کنید ،همتونم برید اتاقاتون
نولی خواست دهنشو برای اعتراض باز کنه
که عمه یورا با حرفش دهنشو خوب بست
یورا :دهنتو باز کنی ،تک تک دندوناتو تو
دهنت بازت میشکونم از الان میگم
بعد از چند مین همه رفتن سمت اتاقاشون
ا.ت زیر لب :یعنی میشه از این بحث عمه و
نولی یه رمان خیلی جذاب نوشت ها، اگه
هنرنمایی عمه زیاد باشه رمان فوق اکشنی میشه
۶.۴k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.